۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

Can you find me


حالا تو این هیری ویری قیلطرینگ می خواستم ببینم تو این عکس می تونید منو پیدا کنید؟ جایزه نداره ها از الان گفته باشم.

۵۲ نظر:

امی ( من و همسرم در جزیره سبز ) گفت...

چه کار سختی، یه راهنمایی می کنید؟

مریم گفت...

جدی سخته؟ اینجا که فقط سیصد و پنجاه و هشت نفر آدم بیشتر نیست:)) مدیونی اگه منو با اون خانم پاکستانیه اشتباه بگیری:)) حالا یه حدس بزنید..

Unknown گفت...

بابا ما که نمیشناسیمتون
حداقل ادرس فیسبوکتون رو میزاشتید شاید اونطوری اشنا میشدیم

مریم گفت...

بابا قیافه ایرانیها که معلومه:) فیض بوک لازم نیست. یعنی نمیتونید حدس بزنید؟
خوب یه راهنمایی می کنم سه نفر اول سمت چپ نیستم!! اونا معلمهامونن:)

Unknown گفت...

حداقل یه عکس از نمای نزدیک تر بزارید
من که هیچ کدوم از قیافه ها رو نمیبینم!

مریم گفت...

:) آخی من فکر کردم فقط خودم عینک لازم دارم.
حالا من هیچی! به نظر شما یه عکس نمای نزدیک بزارم تو این وبلاگ -هرچند قیلطر شده- به نظر شما یه ذره -فقط یه ذره- یه جوری نیست؟

Unknown گفت...

هیچی یه جوری نیست! :)
ولی من فهمیدم
نفر اول نشسته از سمت راست
حال کردین :))

مریم گفت...

وای خاک وچوک:))))

Unknown گفت...

ها ها ها ها...
دیدین؟
من هیچ وقت اشتباه نمیکنم :)
حیف که جایزه نداشت

ناشناس گفت...

easy easy, You are in red jacket!
Reza-BC

رز گفت...

مریم جون چشمامون آب افتاد. یک کلوز اپ میذاشتی. ببینم اون کاپشن سفیده رو میله ها نشسته نیستی؟ ( تیری در تاریکی)

مریم گفت...

رضا جان
نههههههه!! اون من نیستم به قرآن...

رز نازنین
نه اونم نیستم... آخی ماچ ماچ برای چشماتون و شرمنده اخلاق ورزشکاریتون.

مریم گفت...

رضاجان از بي سي
هنوز دارم مي خندم:)) اون خانمه پاكستانيه. اون بالا به امي جان گفتم مديوني اگه فكر كني اون منم:)) بميرم موهامو اينقدر كوتاه نمي كنم:)

شایا گفت...

مریم جون من مطمئنم که اون خانم سیاه پوسته نیستی :دی
معلومه که اولیه هستی :دییی البته خوب من اگر اشتباه بگم آبرو ریزیه فکر کنم :))

مریم گفت...

:)) اه همونم اتفاقا... یه ذره آفتاب سوخته شده بودم فکر کنم بعد از مسافرت مکزیک بود:))

رز گفت...

آخیییی به قول اینا nice to meet you.
ولی کلک راهنمایی که کردی گمراه کننده بود چون از اینجا که موهات بور میزنه. همه رفتن سراغ مو مشکی ها
:-)

مریم گفت...

:)) من کی گفتم مو مشکیم؟ نود ونه درصد خانمهای ایرانی موهاشون بلونده می دونی که:))

امی ( من و همسرم در جزیره سبز ) گفت...

سلاااام سلااااام همه برید کنار، مریم جون جواب رو به من گفتن، دلتون بسوزه!
مریم جان با اجازه تون من می رم بخوابم ( به وقت ما 2:15 دقیقه نیمه شبه ) فردا میام ببینم بقیه به کجا رسیدن!

ما و کانادا گفت...

آخ جون این پست مورد علاقه منه!!!!
هرچند کور شدم!!!
فکر کنم اولی از سمت راست باشید!
اگه اون باشید من قبلا" درست راجع به ظاهرتون حدس زده بودم!!!

ما و کانادا گفت...

آره الان که بهتر نگاه کردم مطمئن شدم خودتی!!!
D:
اون صدا مال این صورته!
همونطور که توصیفت کرذم

مریم گفت...

امی جون
من لو رفتم بدجوری:))

ما و کانادا
یعنی صدام اینقدر تابلو بود؟ :))

ناشناس گفت...

No no no, Firstly, one is blond,and also she is so young for having two kids. your older daughter is 14 or 15 I guess! Secondly you should have black or brown hair. I saw your daughters photos, both of them have dark hair! Hence I get an important conclusion you are blond and your husband is very dark! is he from bandarabas or booshehr? Please dont laugh at me anymore! Reza-BC

مریم گفت...

رضا جان
باور کن دل درد گرفتم از خنده! یعنی نتیجه گیری آخرت واقعا خدا بود:)))
یه چیزی بزار در گوشت بگم: " هر کسی می تونه موهاشو هر رنگی کنه:)) لازم نیست آدم واقعا بلوند باشه. اولین نفر خودمم:)) شوهرمم بوشهری و آبادانی نیست :)) ولی خوش اخلاق بوده من خوب موندم:)

آدم معمولی گفت...

سلام
کابشن آبی اولین نفر سمت راست

مریم گفت...

آدم معمولی
مرسییی:))

ناشناس گفت...

Wow why I was not aware of this point of views! Kholaseh sharmandeh ba natijeh giriyeh khaily badam. Ama chaghdr ziba bood, harfeh shoma Khoda hefzetoon kooneh, ham khodetoon ham hamsareh mehraboonetoon ro. Az inkeh toonetsam bekhandoonametoon khoshahlam.
Reza-BC

مریم گفت...

خواهش می کنم.. لطف می کنی به من سر می زنی. همیشه خوشحال میشم میبینمتون:)

مریم گفت...

مریم جونم...تست از عکس های گذشته ات می گیری..شما اون خانوم خوش تیپه با کاپشن آبی هستی..که گوشه سمت راست نشسته با کوله مشکی..در کنارت....
..اون جایزه قبلی رو یادم نرفته ها...:))

مریم گفت...

مریم جون
عزییییزم که یادته این عکسه مسافرت جاسپره و قبلا گذاشته بودم! ولی همه متوجه نشده بودند اون منم. آره اون کوله پشتی هم مال منه:))

از دیار نجف آباد آمریکای جهانخوار گفت...

نه مثل اینکه این جشن غربزده ی هالووین =روز عشاق از طرف حضرت شوورتون قراره حسابی بچسبه که زدید به تریپ شجاعت و اینا... آخی !!! مریم خانم با اونکه این عکستون رو قبلاً توی یکی دیگه از پستهاتون گذاشته بودید و اونروز هم نشد که بشه که بالاخره ببینیم شما کدومید؟ ولی یافتم.... آره یافتم.... شما همونید که دارید عکس رو میگیرید؟؟ خوشتون اومد؟ نگفتم؟

راست راستی شما اینقدر استخونی و سیاه و دراز بودید؟ اصلاً بذار ببینم درست میبینم.... بقول خودتون: ای خاک و چوک... این که سه پایه ی عکاسیه؟ بیخیال... من اصلاً دنبال شما نگردم بهتره... ولی مطمئنم یکی از این سیصد و هفتاد تا آدمی که توی این عکس اند؛ شمایید.... این دفعه رو درست گفتم نه؟

دلتون شاد و پر از آرامش باد. درود و دوصد بدرود... ارادتمند حمید

مریم گفت...

آقا حمید میزوری
اون دفعه هم نتونستید پیدا کنید یادتونه؟ اون موقع راهنمایی هم کردم گفتم لباسم آبیه ! شما هی این عینک دوربینی رو با اون عینک نزدیک بینی عوض کردین و گفتین اینجا که همه لباسشون آبیه:)) راستی یه سوال: الان هم دو جور عینک استفاده می کنید؟ یکی برای نزدیک بینی یکی برای پیر چشمی؟:))))

Unknown گفت...

پنجمن نفر از سمت چپ با كاپشن سفيد

sharifeh گفت...

یه خانوم خوشگل بیشتر تو این عکس نیست اونم اولین از سمته راسته ؛)
راستی وبلاگتون رو تعطیل نکنید، مگه ما که اون وره آبیم، دل نداریم :(

shadi گفت...

eeeeeeeee man dir residam ke.
aval nazararo bekhonam ya aval akso bebinam khodam hads bezanam????

shadi گفت...

peida kardaaaaaaaaaaaaaaaaam.
ooni ke oon posht vaistade kolahe sefid sareshe.
na????????????????

مریم گفت...

محمد علی-حسن
نخیرررر اون من نیستم:))

شریفه(شیرین جون)
بگو که کامنتها را خوندی:)) نه من وبلاگ رو نمی بندم. احتمالا این فی.ل.ترینگ موقته و برای همه وبلاگها اعمال شده .

شادی جون
فدای تو بشم نازنینم. نه عزیزم اون من نیستم. واقعا باور کردم کامنتها رو نخوندی:))

ما و کانادا گفت...

آره یک صدای گرم و مهربون...
به این خانم خوش تیپ و خوشگل و برازنده و خوش هیکل ایرانی فقط میاد
فقط همچین اون دفعه گفتین چاق شدین یک درصد شک کردم!!! بابا اعتماد به نفس داشته باشین! شکسته نفسی میکنید!!

مریم گفت...

ما و کانادا
یعنی الان من از خوشی دارم پر پر می زنم هی میچسبم به سقف دوباره میام پایین:)) مرسیییی ( به خدا چاق شدم چرا کانادا آدمو همچین می کنه؟)
من دوست دارم صدای شما رو بشنوم ببینم من چی دستگیرم میشه از صداتون. میشه بزارین؟

علی گفت...

خانم ایستاده با کاپشن قرمز. من نظرایی که گذاشتن و راهنمایتونو نخوندم ولی مطمانم خانوم کاپشن قرمز شما هستید

مریم گفت...

ها ها ها.. اشتباااااااهههههه:)) من اون خانمه با کاپشن قرمز نیستم:) من اولین نفر نشسته سمت راستم با کاپشن آبی:)
دیدین این "اطمینان ها" گاهی چقدر اشتباه از آب در میان؟

امی ( من و همسرم در جزیره سبز ) گفت...

دوباره سلااااام
مریم جان من بازم می گم با وجود اینکه دو تا بچه دارید بزنم به تخته خیلی خوش تیپ هستید، وقتی می بینم یک خانم بعد از سال ها زندگی و بچه داری خوش تیپ و جوون باقی می مونه کلیییییی کیف می کنم، تا کی باید تصویر زن ایرانی یک زن چاق و بی اعتنا به ظاهر با موهای به هم ریخته و بوی پیاز داغ باشه؟! خلاصه که کلی لذت بردم امیدوارم همیشه همینطور جوون و زیبا و خوش تیپ باقی بمونید و به کانادایی ها ثابت کنید خانم های ایرانی از خودشون سر هستند!

مریم گفت...

امی جان
چشماتون قشنگ می بینه.فدات شم عزیزم. کلی ذوق کردم:)) بابا این کانادایی ها که اکثرا تپلند و عین خیالشون هم نیست همچنان تو مک دونالد در حال خوردنند:) این همکلاسهای من اغلب تازه از دبیرستان اومدن بیرون و خیلی سنشون کمه که خوبند.
بازم تشکر می کنم فکر نمی کردم توی این عکس فیلد تریپ خوب به نظر بیام چون خیلی شلوغ پلوغ و ریز بود گفتم بزارم:)

ما و کانادا گفت...

سلام آره حتما" توی وبلاگم صدامو خواهم گذاشت!!!
ایده جالبیه

The Godfather گفت...

اولی از سمت راستی.از همه خوش تیپ تر.بلاگر و ورد پرسم به مناسبت سقوط مبارک فیلت شدن نه به خاطر چیز دیگه!!!!!!!!!!!!!!!

فرزان گفت...

سلام
کاپشن آبی نشسته اولین نفر سمت راست
:)
فکر کنم مال همون سفر معدن و اینا بود
اونجا خودتون آدرس داده بودین... که کجا نشستین...
حالا جدا" جایزه نداره؟
:(

مریم گفت...

ما و کانادا
حتما... یادتون نره ها! منتظرم:))

گاد فادر جان
سلام اخوی کجایی؟ مرسی خوش تیپی از خودتونه.لطف داری.

فرزان عزیز
بعله درسته. همون فیلد تریپ با کالجه. اینجا هم که وایسادیم پشتمون یه معدن قدیمیه یه اسم فرانک(Frank) در کوه لاک پشته(Turtle) و اسم این قسمت فرانک اسلاید. در اصل معدن ذغال سنگ قدیمی در این منطقه بوده و شهر کوچیکی که ساکنانش همه از کارگران معدن بودند هم پای کوه بوده. اگه اشتباه نکنم حدود صد سال قبل معدن به همراه کل کوه ریزش و رانش می کنه و معدن و نصف شهر مدفون میشه. اینجا که عکس گرفتیم جلوی یه موزه است که برای این موضوع اونجا ساخته اند. فیلمهایی که اون واقعه رو بازسازی کرده بود هم خیلی جالب بود. یک عکاس آماتور اون موقع از لحظه رانش عکس گرفته بوده و طبق اون بازسازی کرده بودند. یه سری از کارگرهی معدن می تونند راهی به سمت سقف معدن باز کنند و بعد از دو روز خودشونو نجات بدن ولی وقتی میان بیرون میبینند خونه هاشون ویران شده و خانواده هاشون از بین رفته اند.

RS232 گفت...

سلام مریم جان, مثل اینکه تو هم یاد گرفتی که مردم را سرکار بگذاری نه؟
حالا به نظر من سه حالت دارد.
1- تو خودت عکس را گرفته ای
2- نفر نهم از سمت چپ ردیف آخر یک دختر مو مشکی است که سمت چپ تصویر آن یک مو بلوند است و سمت راستش هم یک بلوند دیگر است. از سمت راست می شود نفر دوازدهم. در واقع پشت آن خانم سیاهپوست نشسته است.
3- نفر ششم از سمت راست که یک مقدار از صورتت معلوم است و عینک آفتابی هم به چشمت است.
راستی از دلجوییت ممنون. آره این آخر هفته مادرم رفت و دوباره تنها شدم. دیشب مثل دیوانه ها پله های خانه را بالا و پایین می رفتم و حوصله ام سر رفته بود. یک مدت که بگذرد دوباره به تنهایی عادت می کنم.

مریم گفت...

آرش عزیز
آخی.. نباید دیشب رو خونه می موندین. من بودم میرفتم یه جایی مینشستم تا خرخره آبجو می خوردم بعد میومدم خونه مث سنگ میفتادم می خوابیدم.
نه بابا سر کاری چیه:)) اینا رو بهش میگن "سرگرمی"...من هیچ کدوم از اونایی که گفتین نیستم. نفر اول سمت راست نشسته ام با کاپشن آبی و عینک آفتابی کوله پشتیم هم گذاشتم کنارم:)

علیرضا گفت...

واقعا همایونی ما از خنده ترکید
پست جالبی گذاشتید و خوب همه یه جورائی سر کار بودن ولی تو رو خدا می بینید که این ایرانیها همه جا می درخشند و از همه حتی اونور آبی ها هم خوش تیپ ترن.
از این پست ها بازم بگذلرید بد نیست تو این اوضاع قیلطرینگ می چسبه.
اگه کلوز آپ کاپشن آبی تون رو هم برامون بذارید خوبه...
مرسییییییییییییییییی

مریم گفت...

علیرضای عزیز
ای وااای فندک همایونی تان رو مواظب باشید جر نخورد..
ایرانی ها که نگو هوووشش یه ور خوشگلی یه ور.. حالا بگم کاپشنم عاریتی بود؟ با دونا کاپشنهامونو عوض کرده بودیم اون روز..(دونا دومین نفر ایستاده جاو از سمت راسته)

غزلک گفت...

نفر اول سمت راست؛ اصلا هم نظرات بالا رو نخوندم خودم گفتم :دی

مریم گفت...

غزلک جان
مرسی جدی نظرات رو نخوندی؟:) من قریب به سیصد و پنجاه بار در جواب نظرات گفته ام من نفر اول نشسته با کاپشن آبیم به حضرت عباس!

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...