۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

۵ روز در تهران

روز اول: ایران
فرود گاه ...هم همه ...ماچ و بوسه... گریه ...تحویل سوغاتی ها ...کوچیک و بزرگ بودن و مورد پسند نبودن ...
روز دوم:
یه کمی تو شهر گشتن ... ترافیک ...همهمه... احساس اینکه همه خیلی بی احتیاط رانندگی میکنند ... میبینی قادر نیستی رانندگی کنی ... تازه قیمت هارو کمی داری میبینی و هی تعجب میکنی ...
روز سوم
هنوز تلاش میکنی شب بخابی روز بیدار باشی وlی انگار نمیشه ...وکار بانکی ...خونتو از مستاجر پس میگیری وسایل از انباری میری بالا ...
روز چهارم
دنبال کار اداره ات میری.. متوجه میشی باید کلی پول بابت تصفیه بدی ... پله های اداره بیمه رو گز میکنی ... کیف قاپ کیفتو میزنه در حالی که رو زمین میکشدت فکر میکنی این کیف همهء زندگیته پس نباید ولش کنی.... و فقط مغزت دستور میده که این کیفو ول نکن چون کارته PR توشه ..ولی ازت میگیرتش و ضجه میزنی و فقط میگی همه زندگیمه...
روز پنجم
کلانتری و آگاهی میری... میگه برو دادسرا سه راهه آذری پشته کارخونه آرد تو عمرت اونجا نرفتی... ولی میری ...یک بار دو بارسه بار... بانک میری حسابتو میبندی ... سفارت میری ...باید ویزا بگیری... پاهات میلرزه...جرات نمیکنی کیف دستت بگیری...
هنوز شبها نمیتونی بخابی...هنوز تو سرت ونگ ونگه ...احساسه بی عرضگی
ادامه دارد.....
ba arze mazerat hanooz fonte farsi nadaram va javabe comment ha ro badan midam
ghalat haye emlaee matn ham be hamoon khatere( nemitoonestam eslahesh konam)dige bishtar nemitoonestam nanevisam

۲۳ نظر:

karno گفت...

وای خدای من !!!!!!!!! مریم جون خیلی ناراحت شدم ! نمیدونم چی بگم !

باران گفت...

با این پستت اشک به چشمام نشست ! به سفارت هر چه زودتر اطلاع بده ! اسمتو میزنن توی سیستم و برات مجوز ورود به کانادا را صادر میکنن!

فينگيل بانو گفت...

واي مريمممممم دلم سوخت!! عجب مسافرتي شد!! حالا اميدوارم از اينجا به بعدش خوش گذشته باشه

Mary گفت...

سلام
خوبي ؟ رسيدن بخير . اومدي ايران و مشكلات عجيب و غريب هم رسيدند .براي دزدي كيفت خيلي متاسفم . چرا اينطوري شد؟

شایا گفت...

:O:O:O
الهی بمیرم مریم جون :( باور کن گریه ام گرفت!!! چرا کارتت رو تو کیفت داشتی آخه؟؟؟ وای خدا! امیدوارم که حداقل بقیه ی سفرت بهتر باشه و زیاد دردسر نکشی
خیلی ناراحت شدم. چرا چند وقته برای وبلاگ نویسا داره اتفاقای بد میوفته :(
حالا آقاتون میگفت رانندگی میشه کرد بعد از کمی تمرین بالاخره میشه یا نه؟
از کم بودن قیمتها تعجب میکنید یا زیاد بودنشون؟

غزلک گفت...

نه قربونت احساس بی عرضگی نکن اینجا ایران است مملکت گل و بلبل!
امیدوارم حداقل دزده مدارکتو پس بده.

جلیله گفت...

عجب حکایتی شده. اینور هم که اینطوری. شاید این اتفاقات باعث بشه دیکه وقتی برگشتین کانادا دیگه در حسرت ایران نباشین. از وقتی شماها رفتین کانادا ایران دستخوش تغییرات زیادی شده و مطمئنم کاملا و به وضوح به چشمتون میاد.امیدوارم هر روز از انتخابتون برای مهاجرت خوشحال تر و راضی تر باشید.

سارا قند تلخ گفت...

اینهایی که گفتی راسته یا شوخی...؟؟؟؟؟

امين گفت...

من نميتونم ابراز نظر كنم اميدوارم اين موضوع يه شوخي بيشتر نباشه يا يه سر كاري ولي اگر جديه اخر بد شانسيه به هر حال مواظب خودتون باشين همه چيز رو براه ميشه

partala گفت...

vaaay maryam joon cheghadr moteasefam ke intor shod, ashke mano daravord in namard. omidvaram hameye madareket peida beshe. baghie safar be salamat...

Diary Of A Stranger گفت...

ای وای چه بد. حالا چی میشه؟ باید چیکار کرد. ای بابا

Shouka گفت...

مریم جان
واقعا کیفت رو بردن؟؟؟ الهی بمیرن نکبتا

مانا گفت...

دوست عزیز سلام
در آخرین جلسه ای که اعضای گروه در ایران داشتیم بحثهای زیادی در مورد زندگی در کانادا مطرح شد . شاید شبهاتی برای ما که تجربه زندگی در اونجا رو نداریم ایجاد شده من از شما درخواست دارم این پستو بخونین و نظرتونو برامون بنویسین .خیلی خیلی مهمه !
می خوایم به یک نتیجه گیری کلی برسیم.
پیشاپیش از اینکه وقت گرانبهاتونو در اختیار ما می گذارین نهایت تشکر رو دارم.
مریم جون صبح هر کاری کردم نشد برات کامنت بذارم واست به جی میلت پیغام فرستادم.خیلی خیلی ناراحت شدم.امیدوارم مدارکت هر چه زودتر پیدا بشه
مواظب خودت باش

Shaya گفت...

Maryam jun man nemidunam yani gand zadam???? Shahla ina nemodunestan to weblog minevisi?? Man nemidunestam fekr kardam midunan manam goftam :( bad goftam nakone behem gofte bude bashi nagoo man goftam?? Az sob tahala asabam khoorde behem begu eshkal nadare
:((

RS232 گفت...

مریم جان. امیدوارم که زودتر کارهایت را بکنی و برگردی سر خانه و زندگیت. من هم حالا حالاها قصد ایران رفتن ندارم مگر اینکه شرایط خیلی خاصی پیش بیاد. بهرحال مواظب خودت باش.

نيوشا(ساحل حرير) گفت...

خيلي متاسف و متاثر شدم.
اميدوارم بدترين قسمتش بوده و تمام شده باشه.

برگ افرا گفت...

اگر کارتتان دزدیده شده این سایت ببینید:
http://www.canadainternational.gc.ca/iran/visas/travel-documents-perm-titres-voyage.aspx?lang=eng

فرم ها رادانلود کرده به سفارت کانادا در تهران مراجعه کنید

محمدرضا گفت...

ای بابا 5 روز هست اینجایید و این اتفاق افتاد براتون

کاتش لااقل انقدر انصاف داشت پول ها رو برمیداشت و باقی رو میداد

خبری شد به ما هم اطلاع بدید.

محمد گفت...

سلام مریم. چقدر ناراحت شدم از این اتفاقی که برات افتاده! خدا رو شکر به خودت صدمه نرسوندن.بیشتر مواظب خودت باش.

من خیلی زودتر میخواستم برات نظر بذارم ولی سایتت خراب بود.یعنی نمیشد نظر گذاشت وگرنه بی معرفت نیستما.)

Ako گفت...

خیلی خیلی مناثر شدم، متاسفم، امیدوارم درست بشه کاراتون؛
بهرحال کاش از دست ما کمکی ساخته بود..

از دیار نجف آباد گفت...

چندین بار تلاش کردم پیام بنویسم که نشد؟ بجز ابراز تاسف چیزی ندارم بگم؟ هی دلخوش بودم که این همه برات آرزوی سفر خوبی داشته ام و کلی برامون سوغاتی میاری؛ ولی دیگه نا امید شدم.
نه از اینکه تو بدشانسی آوردی؛ از اینکه دعاهای ما هم حکایت همان دعاهای گربه چی کوره بود که بارونی ازش نمیومد.

هرچی هم دارم زور میزنم که چیزی بگم بلکه لبت خندون بشه؛ خودم اینقدر ناراحتت هستم که باید تازه برای من آب قند بیارید.... واسه ی پست جدیدت هم نتونستم پیام بذارم.... اصلاً بخشکی ای شانس که یه بار نشد اوّل بشیم و بیشتر توی چشم بمونیم و سوغاتی بیشتری بـــُر بزنیم....بقول جنوبی ها«تیش بگیری روزگار».
باشه قبول !!! شما دیگه ناراحتی نکن و قول بده بقیه ی مسافرت رو خوش بگذرونی.... منم بیخیال سوغاتی میشم.
بدرود.........ارادتمند حمید

raha گفت...

مریم عزیزیم..پس حسابی بزنامه داشتی تو ایران....امیدوارم همه چی خوب پیش بره...:)

behdad گفت...

ejaze ejaze man az hamon avalin rooz harfato ghabol nadaram soghati koja boodeee man shadidan takzib mikonam in khabaro va kollan akhbare in blogo!

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...