۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

برای ندیدن پست قبلی

از وقتی "آیفون" خریدم عکسهایی که با اون گرفته بودم رو به کامپیوتر منتقل نکرده بودم. بعد هر بار مث شاگرد های خنگ با گردن کج از دختر بزرگم که معمولا همه کارهای مربوط به کامپیوتر برایش آسونه می پرسیدم و اونم  کمی غر و لند می کرد و راههای عجیب و غریبی می گفت که من سر در نمی آوردم. یعنی مشکلم این بود که این گوشی های "اپل" به نظر می رسه به این راحتی با ویندوز سر سازگاری ندارند.(البته این حدس و گمان منه و نه چیز دیگه). بالاخره با یه راهی که با اون راههایی که دخترم می گفت فرق داشت عکسها رو از توی این گوشی درآوردم ! چند تا از عکسها رو که اغلب مربوط به فیلد تریپهای همراه با همکلاسیها برای نمونه گرفتن به طبیعت اطراف است را می گذارم. در ضمن برای اینکه پست قبلی برام ناراحت کننده بود و نمی خواستم ببینمش.


عکس اولی رودخونه ای در کنار این شهرما به اسم Clear Water

عکس دوم هتلی به اسمPrince of Wales در جنوب غربی آلبرتا که منظره جلوش فوق العاده بود.
سومی دوستم "دونا" در حال عکس گرفتن از همون هتل
چهارمی یکی از معلمها در حال توضیح در مورد نحوه نمونه برداری از خاک.
پنجمی یکی دیگه از بچه ها به اسم ناینا.

۸ نظر:

شادی گفت...

خیلی عکس های قشنگی بودن.
عکس ها رو میشه راحت ریخت رو کامپیوتر ولی برعکسش باید برنامه اش رو دانلود کنید.از تو خود سایت اپل .برنامه اش رو داشته باشد دیگه میتونید راحت تو گوشی چیزی بریزید یا برعکس.

مریم گفت...

سارا جون
آی تون منظورته؟ دارم اونو. بعد عکسها میاد خودش میره تو پیکاسا. بعد دخترم میگه چند ساعت پروسه انتقال عکسها طول می کشه! منم گذاشتم آخرش هم عکسها کامل نیومد! این چند تا عکسو برای خودم ایمیل کردم بعد گذاشتم تو پیکاسا از اونجا کپی کردم آوردم اینجا.

مري گفت...

دوستم- خيلي عكساتون قشنگ بود ( من عاشق عكاسي ام بخصوص عكس از طبيعت )

به سوي کانادا گفت...

سلام
من هم وقتي مي بينم دخترم پشت کامپيوتر ميشينه وسريع کارها رو انجام ميده و بعد مقايسه ميکنم با زمان خودمون خندم ميگيره .ياد دفعه اولي مي افتم که اينترنت و صفحه ياهو را ديده بودم .کاريش نميشه کرد جبر زمونه يعني همين:)))عکسهاتون خيلي قشنگند مخصوصا"عکس هتله.
شاد باشيد

نیوشا گفت...

من خواننده همیشگی تان هستم ولی بیشتر وقتها امکان کامنت ندارم.شما و نوشته هاتونو دوست دارم همچنین اطلاعیه های سمت راست را دنبال می کنم.

کیت گفت...

سلام وب خیلی خوبی دارین!!!
ادتون کردم موفق باشید....

ناشناس گفت...

سلام

از خوندن نوشته هاتون لذت بردم

وبلاگ نیک اندیشان با داستان معصومه منتظر حضور صمیمی و نظرات ارزندهء شماست .

http://nikandishi.blogfa.com

ناشناس گفت...

چه لذتی داره کلاس های عملی تو یه همچین فضایی...
سمیرا

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...