۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

گریه کنین مسلموناااا ثوابَه

امروز  هوا سی درجه زیر صفر بود. _ دقیقا چهل و سه درجه سردتر از تورنتو- اونم مدرکش که پایین مطلب گذاشتم. از این به بعد اگه کسی از تورنتو بیاد و از سرمای هوا شاکی باشه..... لا اله الاالله چی بگه آدم...
بعد هم یه وقت فکر نکنید ما سردمون شدها!! ما ضعیفه ها از دست این آقایون اینقدررررر پوستمون کلفت شده  که با این سرماها سردمون نمیشه که... فقط  خدا پدر اونی که این گرمکن صندلی ماشین رو اختراع کرد بیامرزه  صد در دنیا و یک در آخرت بهش بده با هر چی حوریه محشورش کنه...کاش یکی هم پیدا میشد یه المنت گرمکن برای این فرمون ماشین اختراع می کرد. لامصب دست آدم می چسبه بهش  کنده هم نمیشه.


1.jpg
3.jpg 

2.jpg




۱۰ نظر:

مريم گفت...

مريم جان
اولين بار است اينجا آمدم و راستش شگفت زده شدم از اينكه چقدر مثل من فكر مي كني و جچقدر متفاوت از من زندگي مي كني
خوش باشي
بهت سرخواهم زد
بنويس و زياد بنويس

ناشناس گفت...

سلام
براتون روزهای بهاری آرزومندم. هر چند من سرما رو خیلی دوست دارم ولی خداییش منهای 30 درجه خیلی زیاده. امیدوارم علیرغم سرمای شدید هوا خونه هاتون گرم و بهاری باشه
علی

مانا گفت...

وای نه.........منو نترسون تو رو خدا منو پشیمون از اومدن نکن!این همه زحمت بکش زبان بخون امتحان بده بعد برو اونجا یخ بزن!؟
مریم تند تند پست بذار که بفهمیم هنوز یخ نزدی!
های های های گریه کردم !
به نظرت ثواب کردم؟

نیوشا گفت...

مريم گلي من مشتري پر و پا قرصتم.ولي مشكل مي تونستم پيام بزارم.جدي هوا اينقدر سرده.من كه گرمايي ام ولي نه ديگه همچين سرمايي رو تحمل كنم .تازه دوتا بچه رو كجا پناه بدم.راستي توي اين سرما و يخبندان و برف و بوران وضعيت مدارس چه جوريه .تعطيل مي كنن يا نه مريم گلي؟

مریم گفت...

مریم عزیز و نازنین
چقدررر ذوق کردم بالاخره اینجا دیدمت. یک سااله بهت میگم یه سر به من بزن:) من همیشه نوشته هاتو می خونم.

علی عزیز
مرسی:) آره یه کمی خنکی بد نیست بهتر از گرماست ولی الان اینجا سنگ می ترکه! بازم تشکر می کنم از آرزوی قشنگتون.

مانا جووون
آخه مشکل اینه که زبان خوندن ما تاثیری تو هوای کانادا نداره:) حالا یه چیز بهت بگم؟ سرماش بد نیست!

نیوشا جون
خدا منو بکشه با این بلاگ اسپات که هیچ کس نمی تونه پیام بزاره. اینجا مدرسه ها هییییچ وقت تعطیل نمیشه. حالا سنگ هم از آسمون بیاد تعطیل نمیشه. همه هم طبق برنامه به کاراشون میرسن و آب از آب هم تکون نمی خوره. بچه ها وقتی هوا سردتر از منهای بیسته نمیرن تو حیاط بازی کنن همین! البته لباس بچه ها باید خیلی خوب باشه. همه یه شلوارهای سرتاسری مثل شلوار اسکی زیر کاپشن می پوشن و اگه بیرون بخوای راه بری باید عینک مثل عینک اسکی بزنی که چشمت یخ نزنه. پارسال منهای چهل و شش هم داشتیم. بچه ها رفتن مدرسه:)

ناشناس گفت...

عزيزم اگه مخترع خانوم باشه كه ديگه حوري بدردش نمي خوره براش آرزوي قلمان بكن(ميدونين كه فلمان چيه؟)

The Godfather گفت...

مریم یادگار دوست خوبم بعد از مدتها فرصت کردم تا سلامی بهت بکنم.صداتو هم دانلود کردم.هر دو تاشو!خیلی کار قشنگی کردی.یه کار نو.راستی اون آوازو خودت خوندی؟یعنی واقعا صدای خودت بود؟گیتارو کی میزد؟
تا ابد شاد باشی.

محمدرضا گفت...

واللا اينجا دماش هنوز حداقل 4 - 5 درجه بالاي صفره من دستهام يخچال شده اند. واي به حالم اگه 10-20 درجه پايين صفر باشه.
واقعا منجمد ميشدم.

هر دو فايل صدا رو دارم. دومي رو گوش نداده ام هنوز ولي اولي رو نميشناسه. بايد نرم افزار تبديل Mp4 پيدا كنم.

مریم گفت...

ناشناس عزیز
والله ما شنیدیم اون قلمانها هم برای آقایونه!! اونایی که تمایل به پسرهای خوشگل دارن:) خانومها همونجا هم سرشون بی کلاهه.

گادفادر جان
سلااام خوبییی؟ گفته بودی دسترسیت به اینترنت کم میشه ولی دیگه فکر نمی کردم اینقدر! اون آوازه من نبودم که! دخترم بود. گیتارشم خودش می زد.

محمد رضا جان
آره دست خیلی یخ می کنه گوش و دماغ هم همینطور. یه راهش اینه که آدم بکنه تو جیبش (هوش رو داشته باش همینجا) ولی وااای اگه آدم لیز بخوره با اون دستای توی جیب:)
هردو فایل صوتی یه فرمته. با آیفونم ضبط کردم. اگه تونستی به Mp3 تبدیلش کنی میشه نرم افزارشو به منم بگی ؟ من یه کمی دنبالش گشتم ولی پیدا نکردم.

از دیار نجف آباد گفت...

مریم خانم نازنین
نمیدونم باور میکنی یا نه؟ از وقتی که این مطلب را خواندم و خودم هم در محل زندگی ام کمی حس شما را درک کردم؛ بی صدا گریستم.... دلیلش را نیز نمیدانم؟
ولی اجازه میخوام با دیدمثبت به این ماجرا نگاه کنم و اینکه: وقتی میبینم همدلان همزبانی همچون شما.... با داشتن این همه مشقت و سختی، همچنان روحیه ی خود را حفظ میکنند.... اینگونه مثبت مینگرند... اینگونه به خوب و بد تقدیر و زندگی و سرنوشت سرسپرده اند و بهانه نمیگیرند.... با تمام وجود به داشتن چنین هموطنان اهل دل افتخار میکنم.

اندکی صبر.... سیاهی و تلخی شب افکار منفی به شب میماند و سپیده ی سحر آرامش و لذت بردن از خوبیهای زندگی در راه است.... پیشاپیش آن روزتان مبارک و تهنیت باد.... آرامش روزافزون نصیبتان باد.
تا درودی دیگر، به درودهایم بمانید...بدرود...ارادتمند حمید

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...