۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

درهم برهم

1-هر سال در روزهای آخر دسامبر-مثل این روزها- بابا نوئلها یا به قول اینجایی ها سانتا کلاسها با کلی تار و تمبور سوار بر کالسکه و سورتمه وارد شهر میشن.(گرچه امسال از چند وقت زودتر من چندتایی سانتا دیدم که زودتر اومده بودند).و آهنگی هم که خونده میشه Santa Claus is coming to town هست. حالا تصور کن اینجایی ها چقدر همه با این آهنگ خاطره دارند و ما نداریم. برای ما یه آهنگ لوس و بی مزه است و اون وقت میبینی پیرزنا اشک میاد تو چشمشون با شنیدن این آهنگ! حتما یاد پدر و مادرشون میفتند. یاد بچگی هاشون میفتند. یاد جوونی شون.یاد همه کریستمس هایی که لابد خیلی هاش براشون خاطره انگیزه.   همین پیشینه ها همین آهنگها همین چیزهایی که مردم باهاش انس گرفته اند و با یادش تحت تاثیر قرار می گیرند و خاطره دارند فرهنگ آدمهاست. دلم می خواد تصور کنم این آهنگ مثلا معادل چه آهنگ یا ترانه ای میشه توی فارسی!  چیزی به ذهنم نمی رسه!

 2-زبون اس ام اسی انگلیسی سخته برای من( تو بگو چی آسونه برای من!) آخه همش مخففه.منم آی کیو!  کلی فسفر می سوزونم برای فهمیدنش و بدتر اینکه احساس می کنم جوابام به نسبت اونا مثل عصا قورت داده هاست. بعد سرعتشونم در اس ام اس خیلی بالاست و من به گردشون نمی رسم. یه اس ام اس دونا رو کپی کردم این پایین. (البته الان که نگاش می کنم این از اون سختاش نیست) .این  درجریان یه دیالوگ اس ام اسی طولانی بود که در نهایت می خواست من برم پیشش برای نشستن دور آتیش تو بک یاردش.
Ya i am 2 now.went out 4 supper. i was thnkn of goin out 4 a fire.everyone is busy 2nt so its just us at hme

3-امروز یکی ازم پرسید ونزوئلایی هستی؟  گفتم نه! ( ونزوئلایی  شبیه ایرانی ها هستند) گفت میشه بپرسم کجایی هستی؟ گفتم حدس بزن!گفت من کشورهای زیادی نمی شناسم. گفتم یه راهنمایی می کنم  میدل ایست .
گفت اردن(جردن)؟ گفتم نه!( گرچه همه ایرانی های اینجا اونجوری که خودشون مگن یه راست از جردن میان:))
- لبنان؟
- نه!
- اسراییل؟
- نه! (واا آقا چرا فحش می دی)
-تورکی؟(ترکیه)
- نه
-آیرَن؟
یس!!!!

۶ نظر:

مریم گفت...

خب مریم جونم...ما به جای بابا نوئل..احتمالا.عمو نورز یا حاجی فیروز داریم که بسیار کم رنگه..خاطره من در این حده که بچه بودم...یه نفر عمو نورز شده بود..بابام بهم گفت این کی هست...الان هم در حد
آدمایی که دم عید..پشت چراغ قرمز ها..میان بین ماشین ها می چرخن..

ابراب خودم ، سامبولی غلیکم
ابراب خودم ، سرتو بالا کن
ابراب خودم ، بزبز قندی
ابراب خودم ، چرا نمی خندی
ابراب خودم ، فصل بهاره
ابراب خودم ، موقع کاره
ابراب خودم ، بلند شو خوش باش
ابراب خودم ، دیگه نمی آد جاش
ابراب خودم عمری که هی شد
بگو کی اومد و گذشت و طی شد.
حاجي فیروز اومده سرتو بالا کن
عید نوروز اومده سرتو بالا کن
پر شده باغ و گلستان ز شکوفه بلبل از راه اومده لونه شو نیگا کن
...

اما خب فکر کنم..دو تا دختر ات..خاطره خواهند داشت...
در مورد اون اس ام اس..واقعیتش سخته...ربطی به ای کیو نداره...باور کن..اگه به همین دوستات..بگی بیان فارسی یاد بگیرن..خیلی خیلی..کمتر از انگلیسی تو پیشرفت می کنن...مخفف که هیچی...توی نوشتار ساده هم گیج خواهند شد..که کی سر هم می نویسم..کی جدا می نویسیم..

ذره ای تردید توی دلت نیاد..که چرا ایران نیستی...
یعنی الان در حد روانی اوضاع حرص در آر شده...
نگم برات فقط
ابراب خودم ، بلند شو خوش باش
ابراب خودم ، دیگه نمی آد جاش
ابراب خودم عمری که هی شد
بگو کی اومد و گذشت و طی شد.

ناشناس گفت...

سلام عزیزم.
خواستم بگم وبلاگ قشنگی داری که من با خوندنش احساس میکنم خودم اونجا هستم از بس که زیبا همه چیز رو شرح میدی.بابت قلم زیبایی که داری بهت تبریک میگم.
با اجازتون شما رو لینک کردم و اگه دوست داشتید من رو به لینکهاتون اضافه کنید اما یادتون باشه که من مثل شما قلم خوبی ندارم(:

بانو
banoo1984.blogfa.com

فرزان گفت...

سلام
این نیکه رو خیلی خوب اومدی
" ( تو بگو چی آسونه برای من!)"
:)
کلی خندیدم
مرسی

غزلك گفت...

همه کشورهای میدل ایست رو گفت که!

مریم گفت...

مریم نازنینم
چقدر باحال گفتی. درسته معادلش همینه:) این دونا همینجوریم که حرف میزنه سخته فهمیدنش چه برسه بخواد اس ام اس بده. بعد شبا یه آبجو میزنه یه کم گرم میشه عشقش می کشه اس ام اس بازی کنه! منم که اینجوری.. هی باید خودمو بکشم و گاهی برای اصطلاحها دست به دامن دخترم بشم و اونم هی بهم بخنده:)

بانو جان
از آشنایی باهاتون خوشحالم. حتما بهتون سر میزنم.

فرزان عزیز
آره همه چی سخته برای من:( گاهی یه اساینمت یا کاری رو دست کم می گیرم بعد می فهمم حتی چیزای به ظاهر آسون هم برام سخته.

غزلک جان
این از اون کانادایی های تیزهوش بود فکر کنم. کلا اینا اصلا جغرافیشون خوب نیست. نمی دونن چه کشوری کجاست. این استثنا بود.

Unknown گفت...

Bcuz Venezualians are so beautiful :)

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...