۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

عمه خانم

از نظر تکنیکی و فنی من هرگز "خاله" نخواهم شد. دلیلش هم ساده است: چون خواهر ندارم. البته اگه به پدر جانمون اینو بگیم یه خنده شیطونی می کنه و می گه چه می دونی شایدم داشته باشی و خبر نداری!! یا میگه حالا هم دیر نیست غصه نخور یه کاریش می کنم!! به هر حال این خواهرها برای من خواهری نمیشه که بتونه منو به خاله ای برسونه. حالا توی این اوضاع ناامیدی و اینا یهو متوجه شدیم  داریم عمه میشیم! گرچه عمه شدن به خوبی خاله شدن نیست بازم بد نیست. حالا ما می خواهیم تعطیلات قبل از ژانویه رو بریم تورنتو این فسقلی رو که قراره چند هفته دیگه بیاد و مارو به عمه ای برسونه ببینیم و کیف کنیم. 


فایل صوتی صدای خودمو که تو پست قبلی گذاشته بودم اینجا هم کپی می کنم. (آیکون خود شیفته از خود راضی)


این نوشته پایین را "مرحومه مغفوره" البته تو بلاگ قبلیش یه زمانی نوشته بود. 



تو نیستی و من امروز رو تنها بودم.
تنهای تنها که نه.... من بودم با خودم، با خودم رفتم بیرون یه کم قدم زدیم، دیدم حرف همدیگه رو نمی فهمیم، برگشتم خونه.
زنگ زدم بهت،
آخه تو بهتر از خودم حرفم رو می فهمی.


پ.ن. عکس اون ابرها مثل هر عکس دیگه ای اینجا نمایش داده نمی شه . بزودی درستش می کنم و میزارمش.

۲۳ نظر:

sharifeh گفت...

مریم جان مبارکه :) کی گفته عمه خوب نیست؟ حالا بزارید دنیا بیاد اون موقع ازتون میپرسم ؛)

sharifeh گفت...

اخی چه صدای آروم و قشنگی، خیلی دوستش داشتم :*:)

محمد گفت...

مبااااااارکه.عکسش رو هم حتتما برامون بذاریا.
اینکه ادم دلش بخواد صداش شنیده بشه اصلا خودشیفتگی نیست خانم محترم.یه چیز دیگس.)
من منتظر صداهای بعدیت هستم.)

غزلک گفت...

مبارکه عمه خانوم.منم هیچ وقت عمه نمیشم ولی فکر نکنم زیاد فرق باشه بینشون.

غزلک گفت...

راستی چرا عکس رو روی خود بلاگ اسپات آپلود نمیکنی؟منم عکس قالبم همینطوری بود.

ناشناس گفت...

به به.... عمه خانم جان
مبارکه.... البته این اون مبارکه ی اصفون ما نیستا... اون یکی مبارکه
در ضمن از شنیدن صدایتان بسی محظوظ شدیم و راهی جهندم بلا.... واسه ی دفعه ی بعدی یادت نره غیر از انگشتتان، مشتی شن نیز در حلقومتان داشته باشید تا تعداد جهندمیها را کمتر کنید.

سفر خوبی داشته باشید و خوش باشید که خوب خداییه.... هر روز از سفر بگید و دل ما رو آب.
پیروز باشید و بدرود...........ارادتمند همون حمید

شادی گفت...

وای چقدر صداتون قشنگو آرومه.خیلی به دل میشینه.
عمه شدنتن هم مبارک.

محمدرضا گفت...

مباركه. عمه خوبي باشيد ها! مثل من كه دايي خوبي هستم. خيلي خيلي خوب!!
من خاله ندارم و شايد به همين دليل عاشق خاله هستم! شايد تنها به همين دليل!

RS232 گفت...

پس از این به بعد باید بهت بگوییم عمه مریم یادگار.

RS232 گفت...

رفتم خانه صدایت را می شنوم که ببینم چه طوری است. آخر الآن در اداره هستم و معذورم.

Alireza گفت...

ابتكار جالبي بود.ولي محتوي نداشت.اصلا چطوره كه پست هاي بعدي تون رو به جاي تايپ كردن به صورت صوتي بزارين ....

مریم گفت...

شریفه جان
مرسی:) دنیا بیاد احساسی که دارم می نویسم حتما. بازم مرسی.گوشاتون قشنگ می شنوه:)

محمد عزیز
خود شیفتگی نیست چیه پس آقای محترم؟ وقتی گفتی صداهای بعدیت نمی دونم چرا فکرم رفت رو یه چیزای دیگه؟؟؟!!!

غزلک جان
عمه یه ذره بدجنس تر از خاله است فرقشون همینه:) من عکسو تو همون بلاگ اسپات میزارم بعضی ها نمی بینند دیگه.نمونه اش همین محمد . با عکسای وبلاگ من مشکل داره.

ناشناس یعنی همون آقا حمید نجف آبادی
باز مثل اینکه ما سفر رو کمی زود اعلام کردیم. سفر ما یک ماه دیگه است:)

سارا جون
عزیز دلم. آرومی و قشنگی از خودتونه نازنین:)

محمد رضا جان
البته من به شخصه بگم(برای خود من) نه از عمه شانس داشتیم نه از خاله. نمی دونم چرا شاید اشکال از ما بوده.

آرش خان دویست و سی و دو
عمه شما که نشدم که!! عمه یه نفر شدم اونم احتمالا بگه آنتی مریم!! آره یادت نره گوش بدی:)

علیرضا خان
وقتی آدم تو ماشین پشت چراغ خطر یهویی تصمیم به ضبط صدا بگیره و تازه همون وقت چراغ هم سبز بشه توقع چقدر محتوا دارین آخه. من می خواستم ببینم اصلا کسی حال داره گوش بده یا نه!!

فریق گفت...

سلام مریم
خوشحال شدم که دیدم از نوشته‌م خوشت اومده...
یادش بخیر زمانی که منم اولین بار عمو شدم. یه حس خاصی داره، آدم حس می‌کنه بزرگ شده، برای اولین بار حس کردم که یه مرد گنده شدم دیگه!!
اما خب الان که برادرزاده‌ها همش می‌دون و اذیت می‌کنن و عمو عموهم حالیشون نیست، فکر می‌کنم ما رو به هیچ جاشون حساب نمی‌کنن! آخه عمو بودن به چه درد می‌خوره!!

مانا گفت...

سلام عمه مریم جون خوبی؟اینترنت ÷ر سرعتم قطع شده و هروقت میام اینجا نمیتونم کامنت بذارم.
تبریک میگم عمه شدن خیلی لذت بخشه من هم عمه ام و هم خاله و هردوش خوبه به اندازه هم اصلا حسرت خاله شدنو نخور.
نانی من هم یه عمه مریم داره و خیلی دوستش داره و مطمئنا برادر زاده ات خیلی دوستت خواهد داشت.

مریم گفت...

فریق جان
من همیشه نوشته های شما رو دوست دارم. خیلی تکنیکی می نویسید. راستش من بدون اینکه عمه و خاله بشم خیلی وقته احساس می کنم زیادی گنده شدم:)

مانا جون
من کلا بچه کوچیک خیلی دوست دارم. یعنی میمیرم برای اینکه یه نوزاد رو بغل بگیرم خیلی کیف داره اون نویی و بوی نوزاد. الان چند وقته هر چی میرم خرید با چند تا لباس و چیزای بچه بر می گردم. خیلی ذوقشو می کنم.

ناشناس گفت...

سلام من علی هستم
قبلا هم یه بار براتون نظر مو گذاشته بودم
راستش من هر روز یه با رو به وبلاگتون سر می زنم و نوشته های جدید می خونم و واقعا نوشته هاتون و دوست دارم. امروزم صدتون و دانلود کردم ولی هنوز گوش ندادم چون سر کارم و به علت کمبود جا فاصله کرمندا خیلی کم برا همین گذاشتم تو یه فرصت خوب به صداتون گوش بدم.
راستی من پیشاپیش تولد اون کوچولو رو تبریک میگم
روزهای خوبی داشته باشی.

مریم گفت...

مریم جونم...سلاااااااااااام....
عمه شدن..یه حس خوبه...اون فسلقی همیشه توی قلبته...
زیااااد...من الان 3 بار عمه شدم...خیلی دوستش خواهی داشت....
صدات و هم شنیدم....شیر اینترنت ام چند روزه بازهD:..
هر چند توی شرکت سایت 4share بسته است..اما با فیلتر شکن...اومدم...صدات هو مثل خودت...می ره توی آدم..

مریم گفت...

علی عزیز
مرسی دوست عزیز. براتون آرزوی موفقیت دارم. تو رو خدا ببخشید حرفام اونقدر ارزش وقت گذاشتن نداره:)

مریم جون
جدی اینتر نتت درست شد. هوراااا. دلمون پوسید به خدا.
فور شیر هم بسته اس؟ من فکر کردم فقط رپید شیر بسته اس! مرسی لطف داری. گوشاتون خوشگل می شنوه.
دلم برات تنگ شده بود شدییید.

ناشناس گفت...

تجربه جالبی است. به نظر میرسد که جسارت شروع کردن در شما موجود است. ما هم گوش می کنیم. من مشکلی برای دانلود نداشتم. ولی جهت اطلاع شما رپید شیر در ایران خیلی اذیت میکند و فورشیر بهتر است. موفق باشید.

مریم گفت...

ناشناس عزیز
مرسی که گوش می کنید. من تو رپید شیر گذاشته بودم یا فور شیر؟؟

ناشناس گفت...

سلام، فایل صدا را در فورشیر گذاشته بودید.
http://www.4shared.com/file/2AmzhMIB/My_first_recorded_voice.html

اميرومونا گفت...

مريم جان من تازه به جمع خواننده هات پيوستم سعي کردم از اول بخونم مطالبت رو
يه جا خوندم که نوشتي وبلاگت جزو هيچ کدوم نيست چرا وبلاگ تو دقيقا همون هدف بوجود امدن وبلاگ رو دنبال ميکنه يعني نوشتن خاطرات روزانه و شير کردن اون با بقيه
در مورد فايل صوتيتم کاره خيلي جالبي کردي قشنگه به نظر من يه گام به جلوهه
در ضمن اينترنت قطره اي ايران هم يکم فقط يکم از زمان اومدن adsl بهتر شده اما خوب اينها هم راهشو خوب بلدن از شير مرق تا جون ادميزاد رو فيلتر کردن
خوب حالا ميرم بقيه مطالب رو بخونم باز جايي لازم ديدم نظرم رو ميذارم

مریم گفت...

امیر ومونای عزیز
ممنونم که به اینجا سرزدی و مطالبمو حوصله می کنی و می خونی. و خوشحالم از آشناییتون. من همیشه از دیدن دوستای جدید خیلی ذوق می کنم. مرسی

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...