۱۳۸۹ آبان ۱۶, یکشنبه

یک ساعتی که دوبار زندگی کردیم

این نوشته من کلا بر پایه این تصور نوشته شد که ساعتها ساعت 2 بعد از ظهر امروز یکشنبه تغییر کرده ولی دوستی در اولین کامنت اشتباهم رو گوشزد کردند که ساعتها در اصل 2 بعد از نیمه شب تغییر کرده بوده و من نمی دونستم. اینهم مدرکش به هر حال پست رو حذف نکردم. دوست داشتین بخونید:)

امروز هفتم نوامبر و الان ساعت 3 بعد از ظهراست وهمین الساعه ساعتها یک ساعت به عقب کشیده شد. یعنی ساعت سه بعد از ظهر یهو شد ساعت دو. چیزی که برای من جالبه اینه که اینجا اول ماه یا مثلا دوازده شب ساعت عوض نمیشه! هفتم ماه نوامبر در حالی که یک ماه و نیم از پاییز گذشته و ساعت سه بعد از ظهر وقت خوبی برای تغییر ساعته نه؟ و دومین مسئله یک ساعتی است که به ما حق داده شد دوبار زندگی کنیم! من که تصمیم دارم برم این یک ساعت رو بخوابم تا دوباره ساعت سه بشه. کار بهتری سراغ دارین؟
پ.ن. یه ربعه دارم به اون خواب خوش بعد از ظهر و اون فکر "یک ساعت بیشتر زندگی کردنم" که به نظرم هیچ جا حساب نمی شد می خندم و در ضمن به این فکر می کنم خیلی وقتا ممکنه احساسهای آدم فقط بر پایه تصوراتش باشه نه اون چیزی که واقعیته.

عکسهای مسافرت باهاما -دو سال پیش- رو آپلود کردم. باهاماس کشوری شامل 29 جزیره واقع در جنوب شرقی آمریکا (نزدیک فلوریدا) و یا شمال کوباست .آب و هوای بسی عالی دارد و برای آمریکاییها محلی برای تفریح به شمار میره.

عکسهای مسافرت باهاماس

۷ نظر:

Nastaran گفت...

زیاد هم عقب و جلو کردن ساعت‌ها تو کانادا و کلا نورث آمریکا‌ بی‌ نظم و قاعده نیست. DAY LIGHT SAVING دومین یکشنبه مارچ ساعت 2AM شروع می‌شه و اولین یکشنبه نوامبر ساعت 2AM تموم می‌شه.(NOT PM )

مریم گفت...

مرسی نسترن جان
ممنونم از توجهت. یه اصلاحیه اولش اضافه کردم.

از دیار نجف آباد گفت...

مهم این نیست که ساعتها پس و پیش شد... مهم اینه که ساعتی تونستید توی این هوای سرد.... اونم روز تعطیل... لابد یه نرمه آفتابی هم از پشت شیشه میتابیده... بی سروصدای این واون... چشماتون رو روی هم بذارید و خوابهایی از نوع رنگی همراه با رویاهای شیرین دیده اید.... مگه نه؟ سندش هم هست...بگم؟...بگم؟ همین تغییر قالب وبلاگتون.

سلام و درود
حالا زحمت میکشید و بقولی سرسلسله ی فتنه های عالم را(باور کن آقا شوورتون پول داده این حرف رو بزنم) ساعتی خوابیده بهتر میبینید.... حالا زحمت میکشید و قالب وبلاگ رو عوض میکنید... چرا این لیست وبلاگهای مورد علاقه تون دیگه نیست؟؟؟ دروغ چرا من به تازگی با یکی از اونا حسابی رفیق شدم و میخواستم قسمت دوّم سفرچین ایشان رو بخونم که نیست شدند.... حالا میگی...خانه ی او را کجا بیابم؟

شب و روز خوبی داشته باشید... تا بعد.... درود و دوصد بدرود دوباره...ارادتمند حمید

Nastaran گفت...

you are most welcome! it is interesting to see that you have added the same source I used! good luck

مریم گفت...

آقا حمید نجف آبادی
سر سلسله فتنه های عالم منم یعنی؟؟ :((
قالب وبلاگ رو در ساده ترین حالت بیسیکش گذاشتم چون فکر می کنم غیر فعال بودن قسمت کامنتها برای بعضی ها به اون خاطر باشه. لیست وبلاگهاو کتابهایی که می خونم خود بخود حذف شد.
وبلاگ محمد اینه آدرسش:
http://mohamed.blogsky.com

نسترن جان
شما هم همین سایتو دیدین؟ چه جالب:) من سایت تایم اند دیت رو چک کردم ساعت فعلی رو نوشته بود ولی ندیدم جایی نوشته باشه از کی تغییر کرده.

محمدرضا گفت...

کلا "زمان" مفهوم جالبی هست و بغرنج تر از "مکان". و این عقب جلو کشیدنها جالب ترش میکنه. اون یک ساعتها الان کجان؟ به کی تعلق دارند؟ چی کار میکننید؟! و ...

بهترین کار همونی هست که گفتی: خواب. بیچاره اونهایی که خبر ندارند یا حواسشون نیست و باید یک ساعت رو ازدست بدهند پشت در بسته شرکتها!

مریم گفت...

محمد رضا جان
اون عکس مسافر زمان رو دیدی که یه بار توی بالاترین گذاشته بودند؟ جالب بود. یه عکس معتبر که موقع افتتاح یه جایی -حالا یادم نیست- مثلا صد سال پیش و یه نفر که لباسهاش کاملا با همه فرق می کنه و امروزیه و در ضمن یه دوربین مدل جدید دستشه تو عکسه! عکس تو یکی از موزه های کاناداست:)

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...