۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

APEGGA

این هفته سه تا امتحان میان ترم دارم. چهارشنبه گیاه شناسی- که دانسته های من در این درس با "بز" برابری می کند- پنج شنبه جنگلداری و جمعه معدن. پنج شنبه شب هم باید برای جلسه با معلم بچه ها بروم مدرسه. هر چند وقت جلسه میزارن و از قبل وقت میدن برای دیدن معلمها. همیشه هم حواسشون هست که من دوتا بچه تو اون مدرسه دارم و وقتهاشونو پشت سر هم و توی یه روز میزارن( این جور توجهاشونو خیلی دوست دارم). دو تا هم تمرین برای درس کامیونیکیشن باید تحویل بدم یکی امروز و یکی جمعه. تمرینی که جمعه باید بنویسم یه گزارش برای ارزیابی یه کلاسه. باید یه سری دیتا فرض کنیم . مثلا حضور و غیاب بچه ها یا نحوه کار معلم یا هر فاکتوردیگه ای که بشه بهش امتیاز داد. بعد این دیتا ها رو تحلیل کنیم و در نهایت نتیجه گیری کنیم. اینو باید تا جمعه درست کنم و من امیدوارم بتونم دیتاهاشو جایی تو اینترنت پیدا کنم. اگه یه اطلاعات واقعی پیدا می کردم خوب بود. البته من هر وقت بیشتر کار دارم بیشتر وقتمو پای کامپیوتر می گذرونم. فکر کنم یه دلیل های روانشناسی -مثلا فرار از اون کار جدی- داشته باشه که الان وقت ندارم زیاد در موردش فکر کنم. اگه هر پیشنهادی در هر مورد - امتحانها یا تکلیفهام- دارید خیلی دوست دارم بشنوم. شاید نتونم به این زودی جواب بدم ولی می خونم و ممنون میشم.
پ.ن.ا توی این شلوغ پلوغی می خوام برای" APEGGA" هم ثبت نام کنم. حالا این آپگا چه موجودیه؟ در اصل مخفف Alberta Professional Engineering Geology and Geophysic Association (وای نفس بر شدم) و بر هر مهندسی در کانادا واجب است از این سرتیفیکیت ها را بگیرد. در استانهای مختلف اسم این سرتیفیکیت فرق می کنه . کلا این کارهفت خوانی برای خودش دارد.مثلا برای ثبت نام باید مدرک تحصیلی و ریز نمرات از دانشگاه در پاکت در بسته برای این موسسه ارسال بشه. فعلا دارم اطلاعات می گیرم که چی لازم دارم.
پ.ن2. اسم پست رو عوض کردم:) اسمش اول این بود امروز دوشنبه است:) چون الان شب دوشنبه است و نحسی صبح دوشنبه کمی تا قسمتی برطرف شده. این صبح دوشنبه ها حکم صبح شنبه در ایران رو داره وقتی دنبال لنگه جوراب می گشتم و مقنعه چروک پروک رو پیدا می کردم و هول هولکی لاکامو پاک می کردم تا برم سر کار.
پ.ن3 بازم تو این شیر توشیری می خواستم بگم این آهنگو خیلی دوست دارم.

۶ نظر:

از دیار نجف آباد گفت...

سلام مریم خانم گرامی
1- بازم خوبه که عنوان این متن تا ابد نشون میده که امروز «دوشنبه» است؟ حالا میخواد جمعه بشه؛ میخواد پنجشنبه باشه.
2-والله با ذکر اسم درسهایی که توی این هفته امتحان دارید؛ من هرچی فکر کردم نتونستم رابطه ی «معدن» رو با «گیاه شناسی» بفهمم. والله من که توی رشته ی ادبیات فارسی نداشتم؛ نکنه ادبیات عرب یا دینی میخونی؟؟ (اینم تلافی اون دفعه که به لج من اسم بعضی درسها رو کنار هم برده بودی!!!)

3-خوشم اومد که ایرونی هستی و با این یه کوچولو اطلاعاتی که دادید ....با زبان بی زبانی به خواننده هاتون حالی کردید که بابا!!! دیتا واسه ی تحلیل توی کدوم سایت میشه پیدا کرد؟؟ شرمنده ام ولی اگه میخوای نمازت رو وابدی(از نظر غلط و درست بودن بسنجی).... من شونصدتا سایت میشناسم. بگم؟
4-این اصل روانشاسانه تون که هروقت امتحان و درس داشته باشید بیشتر بجای درس میشینید پای مواد مخدّر اینترنتی رو خوب اومدی.... این یعنی شما بی برو وبرگشت...مهتاد مهتاد شدید و رفت... امان از اینترنت خوب و زغال وبلاگ نویسی اعلا. باشه تا بخواهید ترک کنید و ببینید که چه استخون دردی داره!!
5- بسـّه دیگه برم... تا بعد.... ارادتمند حمید

فرزانه گفت...

سلام مريم خانم. من از خواننده هاي خاموش وبلاگتون هستم و متاسفانه زياد اهل كامنت گذاشتن نيستم ولي چون رشته اي كه تحصيل ميكين برام جالبه و خودم هم ژئوفيزيك خوندم هميشه به وبلاگتون سر ميزنم.خيلي ممنون كه از فيلد هايي كه ميرين مينويسين و عكس ميزارين.و اميدوارم همه تكاليفتون رو به موقع و عالي تحويل بدين و امتحان هاي ميان ترم هم خوب باشه. راستش من هم تو صف مهاجرتم و خيلي دنبال اطلاعات جمع كردن در زمينه كارم هستم.گاهي فكر ميكنم بهتره اومدم اونجا براي دكتري اقدام كنم و گاهي فكر ميكنم بهتره دوباره يه فوق ليسانس ژئوفيزيك دوباره بخونم وگاهي هم ميگم بهتره يه دوره كالج بگذرونم و زودتر برم سر كار چون من الان 30 سالمه و بايد به فكر بچه دار شدن هم باشم و تازه ما دو سال ديگه كار مهاجرتون درست ميشه! يعني من 32-33 سالگي تازه ميخوام بيام اونجا!واي چقدر نوشتم ببخشيد تو رو خدا. امروز كه ديديم مي خوايين دوره مرتبط با ژئوفيزيك بگذرونين خيلي خوشحال شدم. ميشه بيشتر راجع به اين دوره اي كه ميگذرونين توضيح بدين و در مورد بازار كار ژئوفيزيك البته در تورنتو كمك كنين.موفق باشين و پايدار

محمدرضا گفت...

پیشنهاد خواستی در مورد امتحانها و این حرفها. پیشنهاد و روش من اینه که تا زمانی که بتونی باید خوندن درسها رو بندازی عقب. یا پشت گوش. نمیدونم. خلاصه باید بندازی. از فردوسی پور اگه خوشت بیاد باید بندازی دقیقه نود.
اینه پیشنهاد من.

موفق باشید و موفق میمانید با عمل به دستورالعملهای من! (من هیچ مسئولیتی رو قبول نمیکنم. گفته باشم!)

مریم گفت...

مریم جونم...تنها کاری که از دستم بر میاد..اینکه..سیگنال مثبت برات بفرستم...کارات ردیف بشه...
و اینکه که گوگل و خدا واسه همین روزا آفریده..امیدوارم..اولین سرچت به نتیجه برسه..:)))))

از دیار نجف آباد گفت...

وای خاک به جــُلم(نجفبادی ها هنگام خجالت بجای خاک به سرم میگند جُل یعنی زیرانداز و تشک) نکنه مریم خانم از نظرنوشته ی اوّلم ناراحت شدند که اسم نوشته رو تغییر دادند و تازه لج کردند اسمی خارجکی نوشتند که منم سر درنیمارم و نفس خودش هم برید تا کلمات کامل اون رو بنویسه؟؟

ولی نه اگه ناراحت شده بود نمیومد این آهنگ مهرنوش را لینک کنه... فقط موندم که این دختره خواننده از کجا چشمای منو دیده که اینجوری میسوزه و میخونه... تو که چشمات خیلی قشنگه///رنگ چشمات...

خب بهتره برم و خودم رو بیشتر ننر نکنم وگرنه حالاست که مریم خانم با یه تی پای میندازدم بیرون... خداحافظ یا همون بدرود.... ارادتمند حمید

مریم گفت...

از دیار نجف آباد آقا حمید
من کمک خواستم و چقدر هم که همه کمک کردند. فقط بلدند بگن شونصد تا سایت می دونن. خوب یکیشو بگو.

فرزانه عزیز
واقعا ببخشید بابت تاخیر در جوابگویی... خوب خیلی احتمالش هست که بتونید کار خودتونو پیدا کنید. باید پشتکار داشت و زیاد رزومه فرستاد و در ضمن زبان هم عالی باشه. در مورد دوره های آپگا بعدا می نویسم. ممکنه مجبور بشم چند تا کرس بگذرونم. امتحان اتیک هم باید بدم. بعدا که اطلاعاتم کامل شد می نویسم تو یه پست.

محمد رضا جان
پیشنهادت عاااالی بود. اتفاقا همین کارو کردم :))

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...