۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه

جاهایی که دوست دارم برم

دیروز وقتی که داشتیم از ادمونتون بر می گشتیم فکر می کردم اگه ایران بودم دوست داشتم کجا باشم؟ فکر کردم توچال یکی از جاهاییه که دوست دارم بازم برم. آهار-شکرآب تاحالا رفتین؟ اون تصویری که از اونجا تو ذهن منه یک دره پر از شکوفه در فصل بهاره. بعد یادم افتاد میشه توچال رو رفت تا قله و بعد آبشار شکرآب و درآخرازآهارسر درآورد.. وااای چی میشه این برنامه. یه روزه میشه رفت نه؟ خیلی عالیه.
این تصویر رو از همون مسیر از اینترنت پیدا کردم ولی تابستونه.
بعد فکر کردم اردبیل هم دوست دارم برم قطور سویی.آبگرم وبعد هم آش دوغ ویا از اون کره های توپی با عسل مومدار بخورم.
بالای کوههای دوهزار و سه هزار شهسوار که همیشه مه گرفته است .. دارم به این نتیجه میرسم که همه جاهایی که دوست دارم باشم در ارتفاع بالای 2000 متره. اینم یه عکس از جاده دوهزار.
پانویس: عکس اول- آهار- منو یاد حرف یکی از کوهنوردا انداخت که بهمون توصیه می کرد وقتی توی این راههای باریک که یک طرفش دره است دارین حرکت می کنین اگه قاطر یا الاغی خواست از کنارتون رد بشه حتما برین طرف کوه نه دره. چون ممکنه تنه بزنه شما رو پرت کنه تو دره. حالا که فکر می کنم این نکته مهمیه که در همه زندگی باید در نظر داشت.:))

۱۴ نظر:

شایا گفت...

چقدر خوشگلن این دو تا عکس. اون موقع ها که کوچیک بودم و بابا و مامانم جوون بودن خیلی مسافرت میرفتیم. ولی تصاویر خیلی کم و محوی ازشون تو ذهنم مونده. عاشق طبیعتم و واقعا خدا رو شکر که ونکوور این همه طبیعت قشنگ داره. فعلا منم که اینقدر بی حوصله ام که نمیتونم ازش استفاده کنم!
درباره پستم هم حذفش کردم! اصلا نمیدونم چرا نوشتم! ولی مریم جون با اینکه از همه چیزایی که دارم باید راضی باشم، از اونجا اومدنم هم باید خوشحال باشم ولی ته دلم یه درد بزرگه! یه عشقی که فراموش نمیشه! اصلا نمیتونه از دلم بره بیرون چون خیلی جاش عمیقه. و فکر میکنم که چه بر سر دل دو تا آدم اوردم؟! حالم خوب نمیشه :(

مریم گفت...

منظورت از دل دو تا آدم یکیش دل خودته؟ عزیزم. من جای تو بودم برمی گشتم.

صبا گفت...

سلام دوست عزیز
خوشحالم که یه دوست مهاجر دیگه رو هم اینجا پیدا کردم، با اجازه تو رو در لیست دوستانم قرار دادم

امیر حسین گفت...

ما رو بگو که تنبلیمون میاد یک هفته بزنیم و بریم سمت توچال خیر سرمون توی ایستگاه پنج صبحانه بخوریم و برگردیم . ... راستی من در یک مورد نظرتونو میخواستم بپرسم. خانوم من از دانشگاه سیدنی برای دکترا پذیرش گرفته و همینطور از دانشگاه آلبرتا . بنظرتون ما کدومشون رو اولویت بذاریم ؟ دانشگاه آلبرتا رنک بالاتری داره ولی سیدنی خوش آب و هوا تره ولی واقعیتش برای خودم فرقی نداره اما بالاخره انتخاب هم مشکل هستش ...

محمدرضا گفت...

توچال رفتم. زیاد. البته تا ایستگاه پنجمش! ولی این آبشار رو نمیدونم. نرفتم. عوضش کلک چال رو تا ته رفته ام!
جالب بود عکس از 2000 - 3000 رو که دیدم باز داغ دلم تازه شد! یاد این افتادم که تا شهسوار رفتم و حتی جاده 2000 3000 رو هم نشونم دادن ولی وقت نبود و نتونستم برم. رفتم لب دریا تشنه برگشتم!!

شهرام گفت...

سلام ، خیلی پست قشنگی بود .
مرسی

مریم گفت...

صبا عزیز دونم
منم از آشنایی با شما خوشحالم. وبلاگتونو در لیست دوستان گذاشتم که بخونمتون.

امیر حسین عزیز
چه وبلاگ خوبی دارین کلی از نوشته هاتونو خوندم و حتما بازم میرم که بقیه شو بخونم. در مورد دانشگاه واقعا نمی دونم. دانشگاه ادمونتون سطح بالایی داره ولی خوب ادمونتون شهر سردیه. اینا رو که خودتون گفتین. خوب یه نظری دارم اگر قصد کانادا یا آمریکا اومدن دارین دانشگاهی از کانادا بهتر از استرالیاست.

ممد رضا عزیز
همون کلک چال هم اگه بعد از اون پناهگاهه بری میرسی به توچال . تو چال هم اونورش که به طرف فشم سرازیر میشی میرسی به اون آبشار.
برای 2000-3000 هزار هم دیر نشده. راهی نیست که! دو روز تعطیلی باشه میشه رفت.

شهرام عزیز
خواهش می کنم.

محمدرضا گفت...

اگه سمتهای فشم باشه احتمالا دیدمش. موقعیتی باشه و البته تابستونی! تا بتونم برم دو سه هزار!

محمد گفت...

من عاشق درکه ام.یعنی قسمت زیادی از زندگیم رو اونجا گذروندم.گاهی اوقات هم میرفتم شیرپلا بعد از اونجا به صورت عرضی میرفتم تا ایستگاه پنج توچال!
من سکوت توچال رو خیلی دوست دارم.تا حالا رفتی تنها تو دل کوه بشینی تو توچال! سکوتش خیلی با شکوهه! اما تا حالا اون ابشار و آهار رو اصلا نرفتم.حیف!

ناشناس گفت...

این اردبیل رو خوب اومدین , من چند روز پیش اونجا بودم و جای دوستانو خالی کردم

مهرداد گفت...

سلام مريم عزيز

من امروز با وبلاگ شما از طريق وبلاگ يكي از دوستان آشنا شدم. من هم در مرحله پاسپورت ريكوئست هستم و در ابتدا با توجه به اينكه خواهرم كلگري هست راهي كلگري خواهيم بود اما جديدا دارم به جاهاي ديگر نيز فكر مي‌كنم. خوشحال مي‌شوم در اين خصوص به من كمك كني.
راستي با اجازه من وبلاگ شما را در پيوندهاي خودم اضافه كردم.

موفق باشي

مریم گفت...

محمد رضا
برای دیدن اون آبشاره باید از طرف فشم از مسیر آهار کلی پیاده روی کنی.آبشار تل تنگه بعد از فشم رو دیدی؟ اونم پیاده روی داره بعد از دربندسره تو جاده ای که میره طرف دیزین البته از جاده بالا منظورمه.

محمد عزیز
قسمتهای زیادی از عمر یعنی چی؟؟:)) فکر کنم باید یه پستهایی در مورد جاهایی که میشه رفت بزارم که شما که می تونین برین همه رو امتحان کنین. آسیاب خرابه و دشت هویج رو رفتی؟ غار گل زرد رو چی؟ غار یخ مراد؟ تنگ ساووشی؟ غار کتله خور زنجان؟هیچی کارم دراومد تو که هیچ کدوم رو نرفتی:)) باید همه رو آدرس بدم بری:))

ناشناس
اردبیل حرف نداره.جای مارو هم خالی کردین یا فقط دوستا؟

مهرداد عزیز
مرسی و خوشحالم از آشناییتون. پس به زودی همسایه میشیم. البته با 500-600 کیلیومتر فاصله ناقابل. برای ورود جایی که فامیل هست خیلی بهتره سختی های اولیه راحت تر میشه ولی به نظر من فرصت های شغلی رو در جاهای دیگه نباید از دست داد.

khorshid گفت...

salam maryam joon. man taze dirooz move kardam khoone khodemoon va gharare az telus bian baramoon tel vasl konan. manam delam mikhast bebinamet. khoshhalam ke edmonton khosh gozashte.

محمد گفت...

ااااااه ( با دهن باز) مریم تو چقدر جا بلدی که من اصلا اسمشون رو هم نشنیدم.اگه ازشون بنویسی که خیلی ممنونت میشم.)

اون قسمت زیادی از عمرم رو هم که گفتم میشه دو روز تو هفته از صبح تا شب تنها تو دوره ی مجردی تو درکه! اصلا یه کاری میکنی آدم راجع بهش یه پست بنویسه ها!)) یه پستی دارم به اسم کوه(1) که تو ادامه ش میخوام تجربه های کوهم رو بنویسم .

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...