این روزها فقط دلم می خواد چشم بدوزم به برفهایی که اسیر دست آفتاب، ذره ذره آب می شوند واین شعر سیاوش کسرایی را به یاد بیارم که:
يکي دو روز ديگر از پگاه
چون چشم باز می کنی
زگرمی نگاه آفتاب
بلوربرف آب می شود
دهان دره ها پراز سرود چشمه سارمی شود
اشک مهتاب شجریان امشب به نظرم زیباترین آوازی بود که ممکنه کسی بشنوه یا بخونه
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست... همه دریا از آن ما کن ای دوست ...دلم دریا شد و دادم به دستت ....مکش دریا به خون پروا کن ای دوست ...
۸ نظر:
سلیقه ات محشره مریم جون.
آفرین به این حسن انتخابت.
ashke mahtab was very nice.thank you
لمس بهار وقتي لذت بخشه كه زمستون رو پشت سر گذاشته باشي
ما كه متاسفانه امسال زمستوني نديديم .
vaiiii....che ghadr in ahang e Shajaryan aaaliii booddddd...man hatta gozashtam too facebookam:)kash hameye sher e Siavash Kasraee ham bood...I don't get enough of the song...10bar goosh kardam
Naseem:)
فروغ گفت : تو مي دمي و آفتاب مي شود.
حقیقت ندارد اگر بگویم صبح نمی شود، صورت تب دار مهتاب، وقتی تو نیستی. اما این را باور کن که وقتی تو هستی، نقطه کوچک رو به افق امید من، به سیاهی نا امیدی شب نمی رسد.
It's not true if I say moonlight won't die with its red face when you're not here. But believe it when you're here, the little tiny hole of hope to horizon won't catch the dark disappointment of night.
....مکش دریا به خون پروا کن ای دوست ...
این " ای دوست" که میگه دل من یه جوری میشه!
ارسال یک نظر