۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

گرمی نگاه آفتاب


این روزها فقط دلم می خواد چشم بدوزم به برفهایی که اسیر دست آفتاب، ذره ذره آب می شوند واین شعر سیاوش کسرایی را به یاد بیارم که:

يکي دو روز ديگر از پگاه
چون چشم باز می کنی
‏زگرمی نگاه آفتاب
‎بلوربرف آب می شود
‎دهان دره ها پراز‎ ‎سرود چشمه سارمی شود
اشک مهتاب شجریان امشب به نظرم زیباترین آوازی بود که ممکنه کسی بشنوه یا بخونه
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست... همه دریا از آن ما کن ای دوست ...دلم دریا شد و دادم به دستت ....مکش دریا به خون پروا کن ای دوست ...

۸ نظر:

ناشناس گفت...

سلیقه ات محشره مریم جون.
آفرین به این حسن انتخابت.

ناشناس گفت...

ashke mahtab was very nice.thank you

ناشناس گفت...

لمس بهار وقتي لذت بخشه كه زمستون رو پشت سر گذاشته باشي
ما كه متاسفانه امسال زمستوني نديديم .

ناشناس گفت...

vaiiii....che ghadr in ahang e Shajaryan aaaliii booddddd...man hatta gozashtam too facebookam:)kash hameye sher e Siavash Kasraee ham bood...I don't get enough of the song...10bar goosh kardam

Naseem:)

ناشناس گفت...

فروغ گفت : تو مي دمي و آفتاب مي شود.

ناشناس گفت...

حقیقت ندارد اگر بگویم صبح نمی شود، صورت تب دار مهتاب، وقتی تو نیستی. اما این را باور کن که وقتی تو هستی، نقطه کوچک رو به افق امید من، به سیاهی نا امیدی شب نمی رسد.

It's not true if I say moonlight won't die with its red face when you're not here. But believe it when you're here, the little tiny hole of hope to horizon won't catch the dark disappointment of night.

چنگ گفت...

....مکش دریا به خون پروا کن ای دوست ...

مریم گفت...

این " ای دوست" که میگه دل من یه جوری میشه!

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...