۱۳۸۷ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

برف بازی

دیشب باز هم کلی برف بارید. صبحها وقتی بچه ها منتظر اتوبوس مدرسه هستند همیشه از پشت پنجره نگاهشون می کنم تا اتوبوس بیاد و سوارشن. بچه های دیگه هم هستند . ده دوازده تا بچه همینجا سوار میشن. چیزی که امروز برام جالب بود برف بازی بچه ها بود .
بچه ها مثل برف ندیده ها !!!توی برف غلت می زدند و بعضی هاشون بادست برفها رو مثل صندلی و خونه درست می کردند و بعضی ها خوابیده بودند روی زمین و دستها و پاهاشونو حرکت می دادند تا شکل پروانه ای روی برف ایجاد کنند و اینها همه با سرعت باور نکردنی اتفاق میفتاد از ترس اینکه مبادا اتوبوسه سر برسه ...

۷ نظر:

ناشناس گفت...

خوش بحالتون ما كه چند ساله اينجا برف درست و حسابي نديديم

ناشناس گفت...

چه بامزه . واي ي ي ولي من يخ كردم . الانم دستانم سرده بيشتر مي تونم يرما رو حس كنم

ناشناس گفت...

مریم جان
خیلی عکس با نمکیه من چند روز پیش گفتم تهران داره حسابی برف میاد ولی تا قبل از ظهر تبدیل به باران و بعداز ظهر هوا آفتابی شد و جات خالی دیروز (22 بهمن ) هوای بهشتی و بهاری چون هوا تمیز و قابل تنفس بود امیدوارم ما بزرگترها هم مثل بچه ها از بهانه های کوچک برای شاد بودن و لبخند زدن استفاده کنیم مواظب خودت باش
شبنم

مریم گفت...

مرسی شبنم عزیز: خوبه اون بارندگی یه کم هوای تهرانو تمیز کرد شما هم مواظب خودتن باشین به امید دیدار

خورشید عزیز: چند وقت پیش یکی از هموطنانمون می گفت کانادا کشور نظر کرده یست:)توی سرمای اینجاآدم خیلی یخ نمی کنه من هر بار می بینم هوا ده-پونزده درجه زیر صفره و ما اصلا سرما رو حس نمی کنیم یاد اون حرف میفتم(البته دلیلش یکی این می تونه باشه که لباسهای اینجا برای سرمای شدید طراحی شده و یکی هم اینکه بدن عادت می کنه)

مهاجر کانادای عزیز:اینجا بیای دیگه اینقدر برف می بینی که:)

ناشناس گفت...

Its Snowing in our Town today
kids are hoping for long delay
the clouds are moving very fast
and the snow is moving in at last
thank u for your nice comment

ناشناس گفت...

salam
mer30 az inke webloge maro mikhonid,shayad in jomle tekrari bashe,vali bloge zibaee darid,midonam ke khayli az adamha miyan va in comment ro mizaran,vali man ino az samim ghalb goftam.
baz ham behetoon sar mizanam
movafagh bashid

ناشناس گفت...

سلام
ممنونم از تصحیح اشتباه! اصلاح شد. شاد و خرم و سربلند باشید
دیر بمانید و پایدار

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...