۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

از کتابخانه

امروز پنج شنبه است و بچه ها را آورده ام کتابخونه . کارت عضویت کتابخونه تورنتوشونو را با خودم آورده بودم که اگر دوست داشتند ببرمشان . من هم کتابهای فارسی رو جست و جو می کنم. از آنجایی که دوست دارم " هر آنچه چنگی به دل زده است را جایی بگذارم برای پیشکش" ؛ قسمتی از آنچه که دارم می خوانم را برایتان می نویسم:

با این همه -ای قلب در به در- از یاد مبر که ما
-من و تو-
عشق را رعایت کردیم.
از یاد مبر
که ما
-من وتو-
انسان را رعایت کردیم.
خود اگر شاهکار خدا بود یا نبود.
"احمد شاملو"


سال؛ سال هزار و سیصد و رنگین کمان است!
می خواهم از تمام خیابانهای پاییزی تهران بگذرم! از پل تجریش تا دروازه غار؛ از میدان ونک تا پارک خلوت دانشجو؛ از رسالت تا نیمکتهای سبز پارک رفتگر..
امسال سال هزار و سیصد و عشق است. ولی عشق فراموش شدنی نیست! نمی خواهم چشمانم را به روی روزگاری که تماشا ندارد ببندی! بگذار هرچه می بینم را در ترانه منعکس کنم..
گاهی آرزو می کنم که ای کاش! ای کاش نمی دانستیم تماشای محکوم به مرگ یعنی چه! نه گلوله را می شناختیم نه کلاهک هسته ای را...
"مقدمه بی سرزمین تر از باد" از یغما گلرویی

غریبه نبودیم اما
تبسمی را از یکدیگر دریغ می کردیم
در جاده های مه آلود صبحدم
غریبه نبودیم اما
کلامی را از یکدیگر دریغ می کردیم
در لحظه های عطشناک نیمروز
غریبه نبودیم اما
چتر آشنایی را از یکدیگر دریغ می کردیم
در غمبارش بی وقفه غروب
"جلیل قیصری"

صبح خورشید آمد
دفتر مشق شبم را خط زد
پاک کن بیهوده است
اگر این خطها را پاک کنم
جای آنها پیداست
ای که خط خوردگی دفترمشقم از توست
تو بگو!
من کجاحق دارم
مشق هایم را
روی کاغذ باطله با خود ببرم!
می روم
دفتر پاکنویسی بخرم
زندگی را باید
از سر سطر نوشت!
"قیصر امین پور"

۱۲ نظر:

مانا گفت...

خیلی قشنگ بود

از دیار نجف آباد گفت...

خوشحالم که در این وانفسای مشغولیات زندگی و دغدغه های سفر به ایران هنوز چشمه ی ذوق و احساستان جوشان است و از صفای دل نیز غافل نمیشوید.

متن اشعار انتخابی بسیار زیبا بود و لذت فراوانی بردم.......پیروز باشید...ارادتمند حمید

yasi گفت...

سلام مریم جون.خوب هستید.مریم جون من با اجازتون از وبلاگ سانشاین جان و آقا رضا با سرکار آشنا شدم.خوشحالم. عزیزم من از حضورتون سوالی داشتم.گفته بودید دوره های محیط زیست را 1 سال گذراندید و 1 سال موند.اطلاعاتی میخواستم در مورد این دوره ها که چی هست؟ رشته شما محیط زیست مریم جون؟ .از شعر زیبا بسیار خوشم اومد.با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده.
با احترام

مریم گفت...

مانا جان
لطف دارین عزیزم

از دیار نجف آباد- آقا حمید عزیز
مشغولیات زندگی که همیشه هست ولی الان من تا وقتی که تورنتو هستم زیاد سرم شلوغ نیست. بیشتر به تفریح و گردش می گذره.

یاسی عزیز
این دوره Environment Technologyیک دوره دو ساله است و من اونو در Keyano Collegeگرفتم. رشته اصلی من مهندسی بوده ولی سال قبل تصمیم گرفتم این دوره رو شروع کنم چون فکر می کنم بازار کارش بد نباشه.

یاسی گفت...

با سلامی دوباره خدمت شما مریم جون.متشکرم از راهنماییتون.راستش عزیزم من رشتم مدیریت محیط زیست هست.به نظرتون تا ایران هستم چه دوره هایی بگذرونم در ارتباط با محیط زیست بهتره؟ البته انگار هیچ دوره ای رو اونجا قبول نمیکنند!
و عذر میخوام مریم جان تورنتو از لحاظ این دوره های محیط زیستی چطوره؟ هزینه های این دوره ها به چه صورته؟ واقعا معذرت میخوام که تعداد سئوالات زیاد شد.
ولی تا دیدم شما فرموده بودید محیط زیست وای نمیدونید انگار دنیا رو بهم دادن ,مریم جون این دوره که فرمودید به عنوان مثال حرفی از EIAتوش هست..?
عزیزم در صورت امکان من ایمیل سرکا رو میتونم داشته باشم.
یک دنیا ممنون
با احترام

مهاجرت به کانادا و خاطرات ما سه نفر گفت...

سلام مریم جان
امیدوارم حالتون خوب باشه ما هرچی تلفن شما رو میگیریم میگه اشتباهه
چه جوری میشه نظر خصوصی برات گذاشت تا تلفونمونو بدم برات

Hannah گفت...

اون شعر آخري امروز خيلي بهم حال داد، با دوستي دو سه روز بود كه صحبت نمي‌كردم اونم پا پيش نگذاشت با اينكه تقصير خودش بود، ولي امروز ديدم كه "زندگي رو بايد از سر سطر نوشت"
باز هم مرسي

غزلک گفت...

خیلی قشنگ بود مرسی. مخصوصا نوشته یغما گلرویی

محمد گفت...

سلام مریم . چطوری؟ حسابی داری خوش میگذرونیا! جای این طوطیای در قفس رو هم تو هندستون خالی کن.))

انتخاب متنات خیلی عالی بود. قشنگ بودن. نمیدونم چرا دلم یدونه از اون پست کوچولوهات میخواد که همش ادم میخواد ادامه داشته باشه ولی یهو تموم میشه.

کی برمیگردین شهر خودتون پس؟)

مریم گفت...

یاسی جان
اول از همه معذرت می خوام که اینهمه دیر جواب دادم. مسافرت بودم و کامپیوتر نزدیکم نبود. ایمیلم هم تو قسمت"درباره من " هست خوشحال می شم اگه بتونم اطلاعاتی بدم. البته من تورنتو نیستم ولی بنا به آنچه که شنیده ام بازار کار رشته های محیط زیست در کانادا بد نیست.

آقا رضا و سان شاین عزیز
فکر کنم حل شد مشکل:)

حنا جان
من هم از این کامنت شما خیلی انرژی گرفتم گرچه همون موقع که خوندم کامنتتو امکان جواب دادن نداشتم.

غزلک جان
مرسی قابل شما رو نداشت.

محمد جان
خوبی برادر؟ خواستم بگم همین الساعه برگشتم ولایت:) الان هم می خوام یه شرح سفری بنویسم.

نيوشا گفت...

خيلي زيباست مريم جان.

محمدرضا گفت...

قشتگ بودند. شاملو یادآوری بود و بقیه آشنایی. ممنون.

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...