۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

از آلبرتا تا بریتیش کلمبیا

کانادایی ها مثلی دارند که وقتی خدا زمین را آفرید به سرزمین پهناور کانادا همه چیز داد آب فراوان،جنگل،مراتع حاصلخیز.. فرشتگان به خداوند گفتند آیا عادلانه است که تنها به این سرزمین همه این نعمتها را یک جابدهی؟ و خداوند می فرماید: در عوض اینهمه، همسایه ای به او خواهم داد که همیشه از او در عذاب باشد:) البته غرض من از نقل این داستان بیشتر قسمت اولشه که طبیعت بی نظیر کاناداست.. هرچی ما رفتیم جنگل بود ورودخانه و دریاچه های آب شیرین . من در مورد چند جای خیلی دیدنی در مسیری که رفتیم می نویسم:
1-شهر توریستی بنف"Banff"
بعد از گذشتن از ادمونتون و یک ساعت بعد ازکلگری در کنار رشته کوه راکی وارد منطقه بسیار زیبای بنف می شوید .عکسها، کایاک سواری روی رودخانه در نزدیک شهر بنف و همچنین یک هتل خیلی قدیمی رونشون میده. بنف چشمه های آبگرم هم داره که بهش میگن هات اسپرینگ و استخرهای روبازروشون درست کرده اند و ما رو به یاد آبگرمهای لاریجان یا سرعین انداخت.

2-ونکوور

بعد از برگشتن از ونکوور احساس می کنی یه سفر رفتی ایران و برگشتی ... هتل ما نورت ونکوور در یه خیابونی به اسم لانزدل که فکر می کنم محله ایرانی نشینی بود . این لانزدل مثلا مثل خیابون پاسداران بود.ازهوای ونکوربگم که بیست بیست بود .. نه سرد بود و نه گرم و برخلاف تصور من اصلا شرجی نداشت.چیزی که برای من جالب بود بافت شهری ونکوور بود که مثل ایرانه و مغازه ها رو کنار خیابون می بینی یا میشه ماشین رو بغل خیابون پارک کرد چیزی که اینجا یا تورنتو دیده نمیشه و مغازه ها حتما داخل پلازا هستند و پارکینگ خودشون رو دارند و کسی نباید کنار خیابون پارک کنه.

راستش تا اونجایی که من دیدم ساختمونهای ونکوور هم اصلا استاندارد ا ینجا رو ندارند و اغلب خیلی قدیمی بودند .. یه چیزی تو مایه های خونه باغی های شمال..

یک دوچرخه گرفتیم و رفتیم استنلی پارک که کنار اقیانوس بود و مسیری حدود 7-8 کیلومتر رو با دوچرخه در پارک گردش کردیم.البته چون این پارک در مرکز شهر ونکوور بود ساختمونهای بلند زیادی در عکس می بینید.

اینم یک پل معلق در شمال ونکوور که خیلی جالب بود.




یه روز هم ماشینو گذاشتیم تو کشتی رفتیم جزیره ویکتوریا . اونجا بوتچارت گاردن رو رفتیم که یه باغ استثنایی بود که به نظرم از هر گلی که تو دنیا وجود داره توش پیدا میشد و واقعا بهشت بود.


پارلمان بریتیش کلمبیا هم در ویکتوریاست.

3- جاسپر

راهی که برای برگشت انتخاب کردیم با راه رفتمون متفاوت بود و از پارک خیلی قشنگی به اسم جاسپر رد میشد و بعد میومد ادمونتون یعنی برای برگشت دیگه از کلگری رد نشدیم.

جاسپر هم منطقه حفاظت شده بود و حیات وحش رو میشد از نزدیک دید.


۱۲ نظر:

برگ افرا گفت...

عکس های خیلی زیبایی بود.
دستتان درد نکند.
شما میدانید دلیل بالا بودن کرایه خانه در شهرتان چی است؟ ظاهراً دو برابر مناطق دیگر کانادا می باشد.
آیا قیمت خانه هم به همین میزان بالا است؟
-------------------------------------
اینجا یک شهر کاریه و خیلیها مثلا از مکزیک یا برزیل یا مخصوصا ونزوئلا با ویزای کار میان و نمی تونن خونه بخرند در نتیجه اجاره ها بالاست. البته قیمت خونه ها هم به نسبت بالاست که علتش گرون بودن نیروی کاره . یعنی قیمت تمام شده خونه ها به نسبت بالاتره. متوسط درآمد در این شهر بالاتر از جاهای دیگه است و حتی گارگر ساده هم دستمزدش بالاتره.

کارنو گفت...

سلام مريم جان ... مرسي... واقعا عالي بود ... روحيه گرفتم ... بيخود نيست اين همه از ونكوور تعريف ميكنن
---------------------
سلام عزیزم. شما خوبین؟ آره ونکوور خیلی قشنگه ولی یه کمی بافت شهریش به نسبت شهرهای آلبرتا قدیمی تره.

پوریا گفت...

مريم جان هميشه به گردش. خيلي عالي بود. ما هم به زودي رهسپار ونكوور مي شيم.
----------------------------
مرسی پوریا جان . خوندم تو وبلاگتون. انشالله به سلامتی .خیلی براتون آرزوی موفقیت می کنم.رفتی مارو از حالت بی خبر نزار و حتما به وبلاگ سر بزن و بنویس.

لاله گفت...

عالی بود مریم جون. هم عکسها و هم گزارش سفرتون. خوشحالم که بهتون خوش گذشته و این سفر تجربه ای شیرین و خاطراتی خوش رو براتون باقی گذاشته.
همیشه و همه جا دلتون شاد و تنتون سلامت باشه.
--------------
مرسی لاله جون. خیلی لطف داری. خوشحالم که این پستو دوست داشتین.
شما چطورین؟ دلم براتون تنگ شده بود

ثنا گفت...

همیشه خوش بگذره
واقعا عکسهای خیلی زیبایی گرفتین.
--------------------------
مرسی ثنای عزیز منظره ها خودشون مثل کارت پستال بودند وگرنه ما هنری در عکاسی نداریم:)
راستی وبلاگتونو چرا تا حالا اد نکرده بودم؟ الان ادتون کردم.
موفق باشین

حمید گفت...

It was amazing dear maryam, made me glad,
thank you very much
-----------------------
خوشحالم که از عکسها خوشتون اومده . مرسی از لطفتون

به سوی کانادا گفت...

سلام
سفرنامه بسیار جالب و عکسها بسار زیبا.من که واقعا عاشق مناظر مربوط به رشته کوه راکی و جنگلهای زیبا هستم.برای شما ارزوی موفقیت و سلامتی را دارم.
---------------------------
مرسی شهرام عزیز
واقعا جای شما خالی بود:) مناظرش فوق العاده بود.

شب از خورشيد شب مهاجر گفت...

ايول مريم جان.
مثله هميشه با دست پر از سفر برگشتي ممن.ن.خيلي جالب بود

محمد گفت...

سلام مریم
واقعا وقتی عکسات رو دیدم و فکرش رو میکنم ادم چند روز بتونه بره تو دل این طبیعت زیبا به وجد میام.مخصوصا اینکه همسفرات هم باهات سازگار باشن.
خوشحالم که بهتون خوش گذشته! من همیشه فکر میکردم کانادا یخبندونه و اصلا فکر نمیکردم جنگلای به این قشنگی داشته باشه.
فکر کنم الان سرحال سرحال و پر از انرژی هستین دیگه! خوش بگذره!

شهرام گفت...

سلام مریم خانم.مرسی از عکسهای قشنگی که گذاشتین.

محمدرضا گفت...

پس حسابي خوش گذشته
يكي از دوستاي منم ونكوور درس ميخونه
خدا رو چه ديدي شايد ما هم اومديم يه روز

ناشناس گفت...

سلام
آدم ياد سفر هاي ماكوپولو ميفته
اميدوارم هر جا كه هستي خوشو خوب و سرحال باشي
بچه ها رو ببوس
:)

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...