۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

مرغابی ها

درست روبروی خونه ما یه آبگیر بزرگ قرار داره که اینجایی ها بهش میگن پاند. حدود یک ماه پیش که به این خونه نقل مکان کردیم متوجه شدیم این پاند محل زندگی یه مرغابی با 7-8 تا جوجه تپلشه. هرروز با بچه ها سعی می کردیم جوجه ها رو بشماریم نکنه کلاغ یا موجود بدجنس دیگه ای اونا رو گرفته باشه. حالا بعد از یک ماه هر کدوم از اون جوجه های بی دست پا برای خودشون شدن یه جوون رعنا و نعنا..دیگه همش دنبال مامان راه نمیفتند و خودشون با دوست و رفیقاشون دوتا یی یا سه تا یی میرن اینور و اونورپاند گردش..امروز در یک هوای ابری و بارونی چند تا عکس ازشون گرفتم ببینید.

پانویس1: با عرض پوزش از اینکه دوربین ما مربوط به دوره هخامنشی و ماقبل اونه و عکسهای زیاد خوبی نمیشه باهاش گرفت.

پانویس 2: کسی از دوستان متخصص می دونه چرا با وجود اینکه حجم عکسها رو کم می کنم گاهی عکسها برای بعضی از دوستان نمایش داده نمیشه؟





۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
منم از حيوونا خيلي خوشم مياد
يه مدتي گربه داشتم
ولي هميشه ديدن اونا به آدما آرامش ميده
قدرشون رو بدون

به سوی کانادا گفت...

چه جالب ما که حیوونا رو خیلی دوست داریم.فکر کنم بیایم انجادور و ورمون پر میشه از اینجور حیوونا.

محمدرضا گفت...

پس ميشه گفت شام هفته بعد مرغابي رعنا و نعناست!

الان عكس پاييني واسه منم باز نميشه
|ـدرسشون رو ديدم از يه جاست...
بعصي مواقع كه هاست عكس فيلتر باشه اينجا ولي اونجا نباشه اين مشكل پيش مياد

ولي اين آْدرس يكيش رو واسم باز ميكنه دومي رو نه!!!

محمد گفت...

منظره جلوی خونتون واقعا فوق العاده زیباست! خوش به حالتون واقعا.)فقط احساس میکنم پشه باید زیاد باشه اونجا!
رسم روزگاره دیگه بچه ها بزرگ میشن و میرن و ادم رو تنها میذارن! حالا میخواد ادم باشه یا مرغابی.

مریم گفت...

شهرام عزیز
اینجا آدم به طبیعت خیلی نزدیکتره.راستی اجازه هست تو وبلاگ شما فارسی کامنت بزارم؟

محمد رضا عزیز
آره باز نشدن از فیلتر نیست چون بعضی از عکسها باز نمی شه. مرسی که به وبلاگ من سر میزنی.

محمد عزیز
احساست کاملا درسته خیلی پشه داره والله همه جای کانادا به خاطر جنگل و دار و درخت زیادی که داره تابستونا پشه هست مال نزدیکی به پاند نیست.
آره به نظرم خود خواهیه اگه بخواهیم بچه ها آدم رو تنها نزارن.

بسوی کانادا گفت...

سلام مریم خانوم
خواهش میکنم مشکلی نیست هدف من درگیر شدن دوستان با زبانه ولو خیلی کم.فقط یادتون باشه اگه فارسی نوشتید دفعه بعد با شیرینی بیائید که جریمه بشید.
شاد باشید

شب از خورشيد شب مهاجر گفت...

سلام مريم جان.يادمه اون خيلي وقت پيشا يه جا با عكس شكار كرده بودي توي خيابون.همونا هستن؟؟؟
بابت عكسا مشكل از از تايني پيك هست بعضي از قسمتاش تو ايران ف يل تررر ميشه

مریم گفت...

شب عزیز
چطورین؟ پس کی میایین شما؟ این مرغابی ها جدید جدیدند همش یکی دو ماهشونه. در مورد عکسها می تونی بگی چکار می تونم بکنم؟
من برای فارسی نوشتن از قسمت کامنتهای شما استفاده می کنم چند وقته که آهنگ گذاشتین رو بلاگتون:) تا باز می کنم چیز بنویسم باید زود دنبال muteبگردم.

karno گفت...

سلام مريم جون ، بهشت روي زمين كه ميگن همين جاست ... نوش جونتون به خدا يا همون " نازدراويه" موفق باشيد مهموني ميبينمتون ...

خورشيد گفت...

سلان مريم جون مسافرت خوش گذشته انشاله . چه عكساي قشنگي .آدم حس خاصي بهش دست مي ده. انشاله تا 2 ماه ديگه ميام كانادا البته تعريف فورت مك موري رو شنيده ام از لحاظ درآمد بالا ولي شنيدم خيلي سخته و سردتر از ادمونتونه و خيلي كوچيكه . نظر شما چيه در مقايسه با ادمونتون؟ مرسي عزيزم

مریم گفت...

سلام خورشید عزیزم آره فورت مک موری رو اینجا به شوخی میگن فورت مک مانی:) متوسط در آمد 120000 در ساله!! که البته این تازه متوسطه :) یعنی چیزی که تو بقیه شهرها خوابش هم نمیشه دید.. ولی برای ورود به کانادا شهرهای بزرگ مثل ادمونتون یا کلگری خیلی بهترند چون موقعیتهای بیشتری ممکنه برای آدم پیش بیاد. و در ضمن اینجا هزینه مسکن بالاتره که اگه آدم کار نداشته باشه خیای سخته .ولی در کل وقتی دنبال کار می گردین گزینه شهرهای کوچیک رو برای خودتون حذف نکنین.
اینجا زمستون خیلی سردی داشت ولی الان مثل بهشته:)

شب از خورشيد شب مهاجر گفت...

سلام مريم جان
عذر ميخوام اگه اذيت ميكنه آهنگ .يك مديا پلير داره آهنگ وبلاگ ما اون پائين سمت چپ داخل وبلاگ شدي ميتوني پاز كني آهنگ را و كارتو انجام بدي.اگه خيلي اذيت ميشي بگو خذفش كنم آهنگ را.
اگرم با ويستا كار ميكني يك موقعي بيا رو چت تا نحوه فعال كردن زبان فارسي را برات توضيح بدم كه كلا فارسي را روي ويندوزت داشته باشي

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...