۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

چه شبهایی... چه روزهایی...

شب خبر کشته های تلنباردریه سردخونه تهران رو می خونیم و صبح که بیدار میشیم در صدر اخبار سقوط هواپیمای ایران رو میبینیم.چه شبهایی ...چه روزهایی.. دیگه نمی دونیم به کدوم دردمون گریه کنیم.

۳ نظر:

محمد گفت...

واقعا دردناک بود.(((

ناشناس گفت...

خدايا به ملت ايران صبر و به حاكمان اون وجدان و انسانيت بده.

خورشید گفت...

واقعا خدا به خانواده هاشون صبر عظیم بده .خدا رحمشون کنه واقعا دردناکه به خصوص که جسد عزیزانشون باید توی گونی تحویل بگیرن .خدایا صبر بده و خودت قدرت تحملش را عطا کن . خدایا دیگر برای کسی نخواه چنین حوادث ناگواری را.

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...