۱۳۸۸ تیر ۳, چهارشنبه

غم این خفته چند.. خواب در چشم ترم می شکند


حوادث اخیر بدجوری افسرده ام کرده اصلا دیگه دست و دلم نمیره چیزی اینجا بنویسم .انگار مرده ام ... دلم می خواهد بخوابم.

۲ نظر:

Reza گفت...

Salam

Fekr konam hame intor hastan, nemidonam chera inghadr asareh manfi dasht too zendegiyeh khanevadegim. ghamgin ghamgin, khaily narahat shodam bara Negar, dasteh khodam nabood va geryeh mikardam.

Regards

Reza-BC

karno گفت...

سلام ... بايد اميدوار باشيم ...

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...