یادگار: دلایل تقلب

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

دلایل تقلب

با توجه به مطالبی که تا حالا خوندم خیلی نشانه ها برای تقلب وجود داره که من چند تاشو جمع آوری کردم :

اولین دلیل بسیار مهم اینکه در ایران بعد از اینکه بحث اصلاحات مطرح شد ما در هر انتخاباتی که حضور بی سابقه مردم رو دیدیم برای جریان اصلاحات بوده نه برای اصول گراها وآنچه که دیده شد حضور بسیاری از تحریم کنندگان درانتخابات پیشین بود، پس می تونیم استدلال کنیم حضور اینها برای اصلاحات بوده نه برای حفظ وضع موجود.
دومین دلیل نمودار خطی رای جناب" احمتی" نسبت به موسوی است . با آن استدلال بایستی در شمارش رای ها در شهرهای بزرگ یا حداقل در استانهای آذربایجان موسوی جلو بیفتد نه اینکه بدون توجه به جغرافیای منطقه و یا شهرهای بزرگ و کوچک همواره" احمتی" و با یک نسبت جلو باشد.
شمارش آرا در کمتر از چند ساعت و اعلام نکردن نتایج به تفکیک شهرها
عدم وجود رای باطله پس از شمارش حدود 30 میلیون رای.
آرا بحث انگیز کروبی ، رای ایشون نسبت به دوره قبل یک دهم برابر شده این در حالی است که در این انتخابات با یک تیم فعال و قوی قاعدتا بایستی آرا بیشتری جلب می کردند.
کم شدن آرا رضایی بعد از از 600 هزارتا به 500 هزارتا بعد از شمارش حدود 5 میلیون رای جدید.ببینید
دیگه قطع شبکه اس ام اس، و جلوگیری از حضور نمایندگان کاندیداها
و مهمترین دلیل شوکه شدن مردم و اعتراضات گسترده بعد از اعلام نتایج

۹ نظر:

لاله گفت...: راستش رو بخوای مریم جون این تقلب رو(یا به قول مخملباف از تقلب گذشته و بهتره بگیم کودتا) نن جون مهدی(کروبی)هم فهمید. حالا اینکه چرا بعضی ها میخوان بگن، نه و فلان و ... نظر خودشون رو میگن و نظرشون هم محترمه، اما نباید فراموش کرد که موقع اظهار نظرهای شخصی نباید به دیگران توهین کنیم. که متاسفانه ....
به هر حال همه اینها از نشانه های تمدن و فرهنگ هست(البته با معیارهای شخصی خودشون); ۲۷ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۰۶
Reza گفت...: Salam

mamnooan az laleh khanoom, alabteh maryam khanoom man dar javbi keh barayeh nashenas dadam az webloge kavig link kardam ne be in mani keh nazareh man bar asaseh natijeh giri ishoon bashe, ama zaheran adamyi hastan keh mitoonan mesleh man fekr konam, laleh khanoom shoma harfayeh Makhmalbaf moredeh ghabool shoma boodan?
dar ertebat ba Iradati keh Mrayam khanoom farmodand, javabeyeh aghayeh daneshjoo az vezarat keshvar ta hadi ebhamat ro bartarf mikoneh, bavar befarmayid man vaghty amar bayan shod, tojihi keh dashtam bara in nahveh elame amar shabih be javabiyeh aghayeh Daneshjoo bood. mamnoon az shoma. omidvaram sharayet be behtarin shekl bara keshvaremon Iran pish bereh.
Agar namyeh pirooozi Moosavi sahih bashe, faghat mitavan goft vay ma ba hokomat i inchhenini.

Regards

Reza-BC; ۲۷ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۵۲
Reza گفت...: yek tazakor

man matalabi az inkeh aksareh Iraniha dahaty hastand zekr nakrdam, va hich ja eshareii be inkeh bietela hastand ham fekr konam nakardam, az ebarat roostayii estefadeh kardam, va aziz va mohtaram hastand. shayad behtar mibood asleh matlab ro az man migoftid. az tavajo va deghat nazareh shoma dar amantdary mamnoonam.
Reza-BC; ۲۷ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۳۸
مریم گفت...: من عینا کامنتهای پینگلیسی رو با استفاده از سایت بهنویس فارسی کردم چون سخته خوندنش!
سلام

ممنون از لاله خانوم، البته مریم خانوم من در جوابی که برایه ناشناس دادم از وبلاگه کویر که لینک کردم به این معنی‌ که نظر من بر اساس نتیجه گیری ایشون باشه، اما ظاهراً ادمایی هستن که می‌تونن مثل من فکر کنم، لاله خانوم شما حرفای مخملباف مورد قبول شما بودن؟
در ارتباط با ایراداتی که مریم خانوم فرمودند، جواب آقای دانشجو از وزارت کشور تا حدی ابهامات رو برطرف میکنه، باور بفرمایید من وقتی‌ امار بیان شد، توجیهی‌ که داشتم برای این نحوه اعلام امر شبیه به جوابیه آقای دانشجو بود. ممنون از شما. امیدوارم شرایط به بهترین شکل برا کشورمون ایران پیش بره.
اگر نامه پیروزی موسوی صحیح باشه، فقط می‌توان گفت وای ما با حکومت‌ای اینچنینی.

رضا‌

یک تذکر

من مطلبی از اینکه اکثر ایرانیها دهاتی هستند ذکر نکردم، و هیچ جا اشاره ای به اینکه بی اطلاع هستند هم فکر کنم نکردم، از عبارت روستایی استفاده کردم، و عزیز و محترم هستند. شاید بهتر می‌بود اصل مطلب رو از من میگفتید. از توجه و دقت نظر شما در امانتداری ممنونم.
رضا‌; ۲۷ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۰۷
مریم گفت...: احتمالا دلیل اینکه اصل مطلب رو نگذاشتم همین پینگلیسی بوده..; ۲۷ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۰۸
پیمان گفت...: این قدر این تقلبات واضح هست که اصلا احتیاج به دلیل و برهان نداره. حتی خودشون هم دارن اعتراف می کنن که تقلب کردن و می گن همینی که هست.; ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۵۴
ناشناس گفت...: سلام
من خودم فکر می کنم تقلب شده.اما این دلایل محکمه پسندی نیستند.; ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۹:۲۱
Reza گفت...: Salam
Maryam khanoom zahmat keshidid farsi kardid, mamnoon, razi be zahmateh shoma nabodam.

chand million emkan dareh tagholob shodeh bashe? aghayeh nashenas yani anche vazeh hast bara besiyari az Iraninyan, bara shoma mahkameh pasand nist?

Regards

Reza-BC; ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۰۱
ناشناس گفت...: سلام
چه دلایل محکمه پسندی , من که دیگه واقعا مطمئن شدم تقلب شده !
مریم خانم حتما با این مستندات انتظار داری انتخابات رو ابطال کنند ؟
مریم: خوب بستگی داره محکمه کی باشه و چطور بخواد قضاوت کنه .. نه انتظار ندارم انتخابات رو باطل کنند دیدی هم که نکردند. خوش باش; ۵ تیر ۱۳۸۸ ساعت ۷:۵۸

ارسال یک نظر

اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

کتابی که الان دارم می خونم

"جمعه های بارانی"

ناهید کبیری

آنها فکر می کردند همه کسانی که به خارج می روند و در کشورهای متمدن زندگی می کنند؛ الزاما روشنفکر و انسان و باشعور هستند! و حالا به این نتیجه رسیده اند که مرزها؛ تنها جنگ و پرچم می آفرینند نه انسان. انسان شدن به مرزو پرچم و جغرافیا و خاک ارتباطی ندارد. انسان شدن قلبی می خواهد به لطافت اطلسی هایی که در باغچه ی شب عید باز می شود و غیرتی که با عرق هزار رنج برای یک کف دست نان تازه به دست می آید و خیلی چیزهای دیگر...

"پاسخهای پائولو کوئیلو در مورد کتاب زهیر"

درست در زمانی که در زندگی ما همه چیز برنامه ریزی و سازماندهی شده به نظر می رسد؛ خطر همانجاست! چرا که چیزی که برنامه ریزی و نظم می خوانند در واقع داستانی است که برای ما گفته اند و نمی تواند به خودی خود دوام داشته باشد.

"فصل گمشده"

نویسنده: فریده خردمند

آدم بزرگها را به دلیل کودکی هاشان دوست دارم. یعنی کودکی های آدم بزرگها. نگاهشان که می کنم؛ رفتارها را که می بینم؛ کنجکاو دانستن کودکی هاشان می شوم.. کشف کودکی و کشف دوباره آنها.. همه آن آدم بزرگ ها که کنارمان زندگی می کردند و ما از آنها فاصله می گرفتیم تا دنیایی دیگر برای خودمان بسازیم.پنهان کاری و دنیای جدا از آنها؛ لذت و خوشی کودکانه مارا دو چندان می کرد.. و حالا در فصول غوطه می زنیم و دلمان برای آن روزها تنگ می شود. دلتنگ بوی صمیمی شب های تابستان. خیابانی با ردیف درختهای چنار و همسایه های آشنا.. حوض کوچک آبی رنگ که بعد از ظهرهای داغ در آن آب تنی می کردیم و فریاد عاصی بزرگتر ها برای دقایقی سکوت و آرامش..

"پیراهن آبی"

نویسنده: ناهید کبیری

این کتاب هم مجموعه داستان است و پاراگراف زیراز داستان" رستوران " که نامه های مهاجری به آمریکاست به دوستش سیمین در ایران و در آن دغدغه هایش را بیان می کند:

"از غربت پرسیده بودی.. چه بگویم؟ چگویه بگویم که چه غروبها...چه شبها... چه ابرها ... و چه بغضهایی دارد.. بغض هایی که آدم را گاه و بی گاه بی بهانه و با بهانه به گریه می اندازد. از خودت سوال می کنی وطن من کجاست؟ و آنوقت؛ از تاریک ترین دلتنگی ها در مثلا روشن ترین لحظاتش هم رهایی نداری.. با خودم می گویم روزی که برگردم ؛ آیا وطن من خواهد توانست به اندازه یک مشت ؛ تنها یک مشت از خاکش که بوی همه عشقهای گمشده دنیا را می دهد ؛ به من آرامش و خوشبختی بدهد؟ سیمین جان! تو که آنجایی؛ تو که بهارها روی سبزه هایش می نشینی و به کوه البرزش تکیه می زنی ؛ زیر بارانش خیس می شوی ؛ نانش را می خوری و ملافه هایت را در آفتابش خشک می کنی؛ سلام مرا هم .. سیمین جان سلام مرا هم به آن آب و خاک و آفتاب برسان! به او بگو حالا از این سوی دنیا می فهمم که ما چه انسانهای قانع و معصومی بودیم و تو قدرمان را ندانستی! بگو چه آسان می توانستیم خوشبختی را اگر به دستمان می دادی ؛ مثل یک تکه نان بربری داغ با اشتها گاز بزنیم.. خوشبختی مگر چه بود"

جمله های کتاب قبلی را می گذارم باشد! نمی دانم همه کسانی که اینجا می آیند آن را دیده اند یانه..شاید مجبور باشم مثل راننده اتوبوسها داد بکشم نبوووووود؟؟؟

"سهم من کو"

نویسنده: فاطمه رحمتی

داستان زنی است "کوپن" به دست که به دنبال پیدا کردن سهمیه کوپنش همه جا را زیر پا می گذارد. داستان کنایه از تلاش زنان در بدست آوردن حقوق اجتماعیشان است:

"شما به من گفتید مادر باش؛ خواهر باش؛ همسر باش در عصری که من اینقدر پیشرفت کرده ام؛ راحت رودست خوردم. حالا شما بگویید تک رو کیست؟ من یا شما؟ کی خودخواه است؟ من یا شما؟"

"جایی اسمی از من نیست . می خواستم با شما دستم توی یک کاسه باشد. اما اتحاد شما هم مثل همرنگی تان آبکی بود.یک دل داشتم اندازه دریا. می خواستم تا ته خط با شما باشم. اما مرا جا گذاشتید. یک روزی به خود آمدم دیدم آنقدر عقبم که ته صف شما هستم. همه رفته اند و اثری از من نمانده؛ حالا سرگردان دور از زمان و مکان دنبال کوپن 259 می گردم.."

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

دلایل تقلب

۹ نظر:

درباره من