هر تغییری در زندگی یک ریسکه و مهاجرت شاید یکی از بزرگترینش....
هرریسکی احتمال شکست رو در دل خودش داره.. اصلا ماهیت ریسک اینه!
در عشق احتمال دوست داشته نشدن متقابل..
در آرزو احتمال ناامیدی..
در تلاش احتمال شکست..
ودر زندگی احتمال مرگ.....
کسی که در زندگیش جرات ریسک نداشته هیچ نیست و هیچ کاری نکرده.از سختی حذر کرده ولی فرصت یاد گرفتن رو هم از دست داده . همینطور فرصت عشق را ..وفرصت زندگی را...
در اصل اون اسیر ایمانش به این موضوعه که " بهترازاین نمیشه" و تاوان این اطمینان آزادی اوست.
فقط آدمی می تونه آزاد باشه که قدرت ریسک کردن در زندگی رو داره .
۵ نظر:
injaaro didi?
http://byebyecanada.blogfa.com
كاملا باهات موافقم مريم جان
شما ادمهای بزرگی هستین اولین دلیلش هم اینه که انجا هستین .
از وقتی که حمید از اینجا رفته،خیلی احساس تنهایی میکنم.با عوض شدن حال و هوای ایران و روحیه مردمش و بهتر بگم همه چیز ، اینجا برای من شده غربت.برای همین تحمل اینجا برام خیلی سخت شده و برای من موندن اینجا ریسک بزرگتریه تا مهاجرت
چنگ عزیز
باور کن مهاجرت هم خیلی سخته خیلی
یه سوزی داره که تا استخون آدمو می سوزونه. ولی قبول دارم و حق میدم کسی دلش بخواد پیش حمید باشه:)
ارسال یک نظر