
روزهای خیلی عجیبی هستند....تقریبا دیگه هیچ خبری و اتفاقی اونطور که باید خوشحالم نمیکنه....شده ام مثل منشی مطب دندان پزشکی که سرگرمی اش خواندن "آشیان پاشیدگان" و "من همسر دوم بودم" است!همه چیزبه همراه من در ابتذال کامل پیش می رود!اما خودم را بابتش سرزنش نمی کنم!چون فعلا نمی تونم این وضع را تغییر دهم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر