امروز مهمون کانادایی داشتیم. اول باید استفاده از قاشق رو برای خوردن پلو بهش آموزش می دادیم. این خلایق از قاشق فقط برای سوپ استفاده می کنند و بعد سعی می کنند پلو خورشتهای ما رو با کارد و چنگال بخورند! خوب سخته نه؟
۳ نظر:
سين
گفت...
راستي حتما يك پست درباره غذاهاي كانادايي بذار : چون اينطور كه معلومه اهل پلو خورش نيستن !
سین جان چشم.. ولی راستش اینا خیلی غذای خاصی ندارند. جز باربیکو کردن کاری بلد نیستند. خیلی هنر بخوان به خرج بدن مرغ و بوقلمون شکم پر می کنند تو فر میزارن. همش سرشون با چاینیز فود گرمه..
RS232 آرش جان دو تا کار هست که اینا تعجب می کنند. یکی با قاشق غذا خوردن و یکی وقتی با انگشت می خوام اعداد رو نشان بودم از انگشت کوچیک شروع می کنم. مثلا با دستم بخوام بگم "سه" سه تا انگشت کوچیک و انگشتر و وسطی رو نشون می دم...اینا چشماشون گرد میشه و من می فهمم باز من سوتی دادم.
آنها که مرا میشناسند، میدانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش میکنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آنچه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...
۳ نظر:
راستي حتما يك پست درباره غذاهاي كانادايي بذار : چون اينطور كه معلومه اهل پلو خورش نيستن !
من خیلی با جنگال غذا خوردن سختمه و وقتی که در رستوران با قاشق غذا میخورم همکارام با تعجب به من نگاه میکنند.
سین جان
چشم.. ولی راستش اینا خیلی غذای خاصی ندارند. جز باربیکو کردن کاری بلد نیستند. خیلی هنر بخوان به خرج بدن مرغ و بوقلمون شکم پر می کنند تو فر میزارن. همش سرشون با چاینیز فود گرمه..
RS232
آرش جان دو تا کار هست که اینا تعجب می کنند. یکی با قاشق غذا خوردن و یکی وقتی با انگشت می خوام اعداد رو نشان بودم از انگشت کوچیک شروع می کنم. مثلا با دستم بخوام بگم "سه" سه تا انگشت کوچیک و انگشتر و وسطی رو نشون می دم...اینا چشماشون گرد میشه و من می فهمم باز من سوتی دادم.
ارسال یک نظر