
یکی از نادلپذیرترین خصلتهای زمانهی ما، شاید این باشد که کسی حوصلهی «شنیدن» ندارد و اغلب اگر گفتگویی هم – به ظاهر – درمیگیرد، بیشتر از این باب است که بتوانیم حرف خود را بزنیم و نه آن که پاسخ گفتار طرف مقابل را پس از شنیدن سخنش بدهیم! این وبلاگ هم ظاهرا از این قاعده مستثنا نیست!! واینجا جز خودم کسی نمی تواند حرفی بزند یا در مورد مطالب اظهار نظری بکند.امیدوارم بتوانم با بکار گیری کل دانش نه چندان زیادم این مشکل رو حل کنم...
پانویس: فکر کنم مشکل حل شد و میشه پیام گذاشت:)
۴ نظر:
اولین نظررو خودم نوشتم:)
عزيزم هر روز وبلاگتو ميخونم.مطالبش خيلي جالبه (ناهيد)
مریم جان اصولا از نظر روانشناسی نظر گرفتن از مردم یه کار مشکلیه.شاید بزرگترین ومشهورترین رمانهای دنیا هم از این قاعده مستثنی نباشند.اما به نظر من شما واقعا قلم زیبایی داری بیتعارف میگم حرفات به دل میشینه چون از دلت میاد پس ادامه بده که من پیگیری میکنم مثل خیلیای دیگه...(علی از تهران)
شما كه يه جورايي همسايه ما شدي.من سر ميزنم و نظر ميدم.دفترچه خاطرات زيباي شما در اين شهر رويايي هر كسي رو وسوسه ميكنه براي يكبارم كه شده بياد به شهرتون.ممنون از مطالب زيبات
ارسال یک نظر