۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

communicationدر کانادا

کلا خیلی سخته که آدم بعد از چند ماه یلخی گشتن مجبور بشه دوباره بشینه پای درس... از صبح تا حالا یا تو فروشگاهها پرسه زدم یا تو خونه اینور و اونور پریدم و هی همه جا رو جارو و دستمال کشیدم و آخرماجرا هم اینکه مثل زنهای قدیمی خیلی خونه دار!!! قرمه سبزی هم پختم و دریغ از حتی یه ربع مطالعه. این ترم شش تا درس دارم -لیستشونو برای اونایی که علاقمندند پایین میزارم- و همشون آزمایشگاه هم دارند. یکی از جالب ترین درسهاCommunication یا ارتباطاته که شامل تمرینهای نوشتاری وارائه مطلبه حالا بگذریم از علاقه ذاتی و استعداد خدادادی خانوادگی ما در امر کامیونیکشن ولی خدا وکیلی ما همچه درسی در دوره لیسانس هم در ایران نداشتیم نه؟ زمان ما که نبود الان رو نمی دونم. واقعا مهمه که یه فارغ التحصیل - حالا هر رشته ای هست فرقی نداره - بدونه که یک گزارش فنی در رشته خودش رو چه جور بنویسه و یا چه جور ارائه بده؛ شاید اگه تجربه کاری نداشتم اینو اینقدر لازم نمی دیدم ... دوشنبه هم که گفتم دارم میرم مسافرت. شاید این لپ تاپ کوچیکه رو با خودم ببرم شب به شب آپ کنم و هی عکسای تازه از تنور در اومده رو بزارم.
پ.ن. اینم اسم درسهای ترم سومم برای علاقمندان محیط زیست:))
Oil and Gas
Mining and Coal
Forestry
Botany or plant identification
Soils
Communication

۸ نظر:

The Godfather گفت...

مریم جان دانشگاههای ایران حتی دانشگاه شریف مسئول تربیت تروریست هستن.
پس زیاد نمیشه ازشون انتظار داشت تا یه همچین دروس انسانی رو ارائه کنن.

محمدرضا گفت...

باشه یلخی گشتن هم خودش عالمی داره!! حال میده بی تفاوتی به اورژانسی ها!

رشته ای داریم به اسم علوم ارتباطات که مجزاست ولی توی رشته های دیگه به عنوان واحدی عمومی نداریم. من که اطلاع ندارم. هر چند نیاز زیادی هم به آشنایی با مفاهیم و اصول ارتباطات هست.

البته خود بچه ها این نقیصه رو خوب پر میکنند!

منتظر عکسهای تنوری!

مریم گفت...

مریم جونم..نمی دونم کامنت ام اومد یا نه...

لاله گفت...

ما یه درس داشتیم که همین موضوع رو پوشش میداد اما اسمش شیوه ارائه مطالب بود(تو دانشکده کامپیوتر). البته هم تخصصی بود و هم کلی و عمومی. بخش تخصصیش شیوه نوشتن گزارشات و ارائه گزارش و تحقیق و حتی سمینار دادن تو تخصص فنی و مهندسی بود و بخش عمومی هم قوانین نگارش و آیین نگارش کلی بود.
یه درس دیگه هم بود که ما نداشتیم(میشد اختیاری برداشت) به اسم روش های تحقیق یه کم متفاوت بود با شیوه ارائه مطالب اما اون هم تو همین مایه بود. من البته روش های تحقیق رو نگذروندم. اما شیوه ارائه مطالب رو گذروندم. نمیدون الان هم جزء درسها باشه یا اختیاری باشه یا اصلا شاید نباشه. من ورودی 74 بودم اون موقع جزء واحد ها بود

غزلک گفت...

ببیخشید مریم جون فضولیه رشته شما چیه؟
این درس communication برای همه رشته هاست جالبه ها.

مریم گفت...

گاد فادر جان
نه عزیزم مسئول تربیت تروریست دانشگاهها نیستن یه جای دیگه است. اینا رو من بیشتر ضعف نظام آموزشی ایران می دونم. درسهای غیر ضروری زیادند ولی اونی که واقعا بعدا به درد آدم بخوره کم ارائه میشه.

محمدرضا جان
من هم بعد از این که در ایران مشغول به کار شدم خودم یاد گرفتم گزارش تهیه کنم و پاور پوینت درست کنم و ارائه بدم ولی خیلی اصولی نبود. الان این دومین درس ارتباطاته که تو این دوره داشتیم به نظر من خیلی خوبه.

مریم جونم
نه نیومد عزیزم

لاله عزیز
من شیوه ارائه مطلب رو نگذروندم. جزو واحدهای ما که نبود. راستی بازم مرسی بابت نحوه گذاشتن عکسها که یادم دادی. امشب می خوام امتحانش کنم:)

غزلک جانه غزلک
رشته ام محیط زیسته. فکر کنم برای همه رشته ها باشه عزیزم.

از دیار نجف آباد گفت...

سلام مریم خانم
این قالب وبلاگ هم عجب مایه ی حرص و جوش زدنی شده واسه ی من !!! خدمتت عرض کنم اگه میبینی تعداد کمی نظر نوشته اند بخاطر اینه که طی شرایطی خاص که من نمیدونم چیه، تا نفر اوّل نظری ننویسد؛ این قفل نظر نویسی باز نمیشود..... لذا پیشنهاد میکنم همین که پستتان را منتشر کردید؛ خودتان ولو با نوشتن یک کلمه ی «تست» این قفل را بشکنید .

مثلاً نوشته ی تازه تان که تازه رسیده اید به مقصد و عکسهایی رو آپلود کرده اید و.... را به مثل همین نتوانستم هیچ نظری بنویسم.... در ضمن اگه وقت کردید یه سری هم به فقیر فـُقرا بزنید... بابا ما هم آخه یه روز میریم ایران و میاییم دیگه کسی رو تحویل نمیگریما !!! از ما گفتن بود.
بدرود........ارادتمند حمید

مریم گفت...

مریم جونم...
می خواستم بگم..این نوشته ات من و یاد یه درسی انداخت به اسم..شیوه ارائه مطلب...
بعد من یه تحقیق جهانی داشتم...یه گروه س نفری شدیم و همون تحقیق رو واسه این استاده ارائه دادیم..و هر کی یه تکیه اش و ادیت کرد.D:
بعدانش..من توی پست بالای ات نمی تونم نظر بزارم
اما امیدوارم گردش علمی D: خوش بگذره..
عکس هات و هم که باز کردم نوشته
Oops... there's nothing to see here. Either you do not have access to these photos, or they don't exist at this web address. Please contact the owner directly to gain access.

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...