۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه

قالب

آدم که بیکار باشه همینه دیگه.. حالا یکی به تیپش می رسه و اکستنشن مو و تاتو و ناخن میزاره؛ منم فقط هی میزنم این وبلاگ بیچاره رو تغییر می دم. قالبشو عوض کردم بعد می بینم نصف نوشته هامو نمی تونم ببینم بعد هم عکسهایی که بزرگند از کادر زده بیرون بدتراز همه بدجوری شکلش برام غریبه شده .. آاای دلم گرفت ازغریبگی اینجا ... برگشتم پستهای قبلیمو ببینم که عکسها چه جوری شدند نوشته ها به نظرم خیلی احمقانه اومد . یعنی مال قالبه؟
پ.ن.1 بچه ها که تعطیل شدند می خوام برم تووووورنتووووووو
پ.ن.2 از وقتی رنگ اینجا رو عوض کردم من فقط ایجا رو از لپ تاپ و آی فون دیده بودم.اونجا تقریبا کرم به نظر میومد. امروز با یه کامپیوتر دیگه اومدم دو چشمتون روز بد نبینه!!! رنگ زمینه دقیقا رنگ پی پی مرغ! وااااای وای.. اگه یه درصد هم اون رنگی ببینند که خیلی مفتضحه!!! یعنی اینقدر هول شده بودم فوری رنگشو عوض کنم که قاطی کرده بودم.... برگشتم به همون رنگ آبی که فکر کنم بیشتر دوستش دارم... آخیش حالا اینجا اینقدر غریبه نیست دیگه..

۱۸ نظر:

ناشناس گفت...

مریم جونم..الان که قالب وبلاگت..مرتبه و رو براه...فقط کامنتت چند خط در میون کار می کنه...
امم از الان مسافرت خوش بگذره..نصفه خوشی مسافرت..تا شب قبل از مسافرت..کلی ذوق توی دل آدم وول می خوره...:))

مریم/آسمان آبی

Ako گفت...

مبارکه قالب نو!
خوشکلش کردین،
البته فارسی نویسی تو بلاگ اسپات و قالب عوض کردن یه جورایی خیلی سخت می زنه، ولی خب دم شما گرم!
--
راجع به چای نبات هم که وای! من سال های دانشجوییم رو با چای نبات به صبح می رسوندم!! باور کنید! بعدا هم عادت داشتیم یه پارک با رفقا می رفتیم،نزدیک فدراسیون شطرنج، املت و بعدش چای نبات! عجب دورانی بود....

محمدرضا گفت...

تنوعیه دیگه...اتفاقا وقتی دیدم قالب رو به نظرم خوب اومد. الان هم همینطور.
دارم فکر میکنم من وقتی به این بیکاری هایی که میگی مبتلا میشم چی کار میکنم؟!

مریم گفت...

مریم جان
من عاشق این مدل حرف زدن توام:)) همین که می گی ذوق وول می خوره و اینا:))

آکوجان
عوض کردن قالب سخت نبود. خودش پیشنهاد داد. فکر می کنی خوب شده؟ دیگه اون ابرها رو ندارم ها.. من هیچ وقت یادم نیست به این بچه ها نبات بدم. دیروز یعنی شاهکار کردم نبات یادم افتاد.کلا اینا بدون نبات بزرگ شدند:)

محمدرضا جان
فکر می کنی قالبه خوبه؟ همین که قسمت کتابم سمت راسته بیشتر دوست دارم.خوب تو اگه بیکار بشی می گردی ببینی یه شبکه فوتبالی پیدا کنی بشینی ببینی:))

غزلک گفت...

قشنگه قالبت فقط اگه بشه این ستون وسطی یه کم پهنتر بشه خیلی بهتره. میشه؟من توی این تغییر تازه قالب نرفتم نمیدونم چه طوریه بس که اینجا سرعت نفتیه.

RS232 گفت...

سلام مریم جان. به نظر من که وبلاگت خیلی قشنگ شده. زود بهش عادت می کنی.

Ako گفت...

آره، خیلی شکیل شده، آدم می آد تو می فهمه به به! اینجا خونه تکونی شده، حسابی بهش رنگ و رو دادین،

شاید غزلک راست می گه، یه کمی این وسط رو پهن تر کنید، اون گوشه سمت چپ رو باریک، مثلا بایگانی و لیست اونهای که می خونیدشون رو یه کمی باریک تر کنید شاید بهتر باشه،
البته جسارت نباشه، فقط اظهار نظر بود، اونم با اجازه صاحب خونه

Ako گفت...

راستی چای نبات! من اتفاقا خیلی شیرینی دوست هستم، وقتایی هم که مثلا چای برام ممنوع می شد، چای نبات می خوردم! یا نبات داغ، با اینکه تو زندگیم فشارم نیفتاده، اما عاشق نبات داغم،

مامان هم اتفاقا مثل شما بود، یعنی برعکس زن های همسایه و فامیل؛ اصلا از این چیزا بلد نبود و اهلش نبود، اما استثنائا نبات فرق می کنه،
البته نبات و خرما و عسل و ...!

محمد گفت...

من قالب قبلی رو خیلی بیشتر دوست داشتم.اینم قشنگه هها اما رنگش یه جورایی خنثی ست.
منم با غزلک موافقم اگه بشه قسمت سمت چپ رو باریکترش کنی بهتر میشه!اما در کل اگه تو پسندیدیش حتتتتتتتتتتتتتما خوب و قشنگه و منم خب دندم نرم باید عادت کنم.))

اکثر گذشته ها به نظر احمقانه میرسن.)

باران گفت...

من که قالبشو خیلی دوست دارم !!

باران گفت...

میگم من را هم از جزو دوستانت حذف کردی !! باشه !

شایا گفت...

من که این قالب رو خیلی دوست دارم.
امروز داشتم فکر میکردم گفتم عجبا! حالا مریم اینا برن تورنتو همین یه ذره هم که میبینمشون دیگه نمیبینم :( فکر کنم این دو هفته هی بایم خونتون ببینمتون :)) :دیییی مزاحم همیشگی

امیر حسین گفت...

قشنگه ....

مریم گفت...

باران جان
کجایی شما؟ خوبی؟ من همه دوستامو حذف کرده بودم عوضش سایت وبلاگهای به روز رو گذاشته بودم .بعد پشیمون شدم و دوباره همه رو اد کردم ولی بعضی ها رو از قلم انداختم شرمنده. الان درستش کردم.

شایا جان
من که از خدامه تو بیای اینورا.. نمیای که:))

امیرحسین عزیز
مرسی:) فکر کنم قبلیو ندیدی:)

مریم گفت...

مریم جونم..دیروز به نظر می اومد..بخش نوشته هات خیلی باریکه...اما الان درست شده..تازه یه ابر گولی گولی..اون بالا هست...که به نظرم قشنگه...
می دونی.قالب نو...مثل لباس نو می مونه..یه مدت طول می کشه بهش عادت کنی...

محبوبه گفت...

قالب قشنگیه ...مبارکه . منم آبی دوست دارم...بزن قدش!

مریم گفت...

مریم جون
آی جااان "ابر گوگولی"!!! با مزه گفتی :)))))

محبوبه عزیزم
مرررسی :) پس به قول اینجایی ها
Give me five:))

سحر گفت...

قالبت خیلی هم قشنگه مریم جون
یه جرایی آدم حس میکنه نوشته هات وسط آسمونه

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...