امروز یازدهم آذر ماه سالروز رفتن مادرم است .روزی که آرام در زمين جا گرفت ... بیهياهوو بدون فرياد"تقديری" را كه سرنوشتش بود پذيرفت. چون و چرا نكرد. و وقتی كه رفت، همچون همه دوران زندگیاش كه چيزی نداشت كه در دست او باشد، چيزی نداشت كه از دست بر زمين بگذارد.موجوديت او آنقدر طبيعی و زلال بود كه هرگز به چشم نمیآمدوحضورش بخشی ناگسستنی از زندگی همه ما بودو تنها هنگامی كه رفت، جای خالی او در زندگی ما بشدت نمايان شد. آيا همه مادران اينچنين نامرئی هستند؟اینقدرمظلوم؟ مرگ او هم ادامه شيوه بس مظلومانه زندگیاش بود.
مادر امسال در ساگردت چه کسی بر سر مزارت خواهد رفت؟
۳ نظر:
يا رب دل دوستان پر از غم نكني ، با تير بلا قامت ما خم نكني
اي چرخ تو را به قرآن سوگند ، يك مو ز سر عزيز ما كم نكني
ی .د
چون آرومه ...(علی از تهران)
تقدیر بی تقصیر نیست...(علی از تهران)
ارسال یک نظر