۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

کتاب فارسی و بی سوادی ما

می خواهم کتاب فارسی اول دبستان را برای دخترم دانلود کنم ولی نمی توانم. قبلا که می خواستم بدون کتاب و از حفظ آب بابا فارسی یادش بدم می گفتBoring ( به کسر گ) .خوبه دیگه اینم شده فارسی حرف زدن این بچه ما. ولی تازگیها به این نتیجه رسیده خوبه یاد بگیره . شاید اثر نوشته های فارسی جی ال ویزه که نمی تونه بخونه.ولی هر چی" پی دی اف "پیدا می کنم کد می خواد این دیگه چیه؟ یکی بگه چی... چی... چیکار کنم؟:) همش هم بر می خورم به متنهای زیر که قبلا بارها تو ایمیلها شبیه شو دیده بودم می دونم برای همه تکراریه ولی باز کپی می کنم اینجا میزارم بلکه یکی پیدا بشه یه لینک درست از کتابهای درسی بهم بده.
دهقان فداكار پير شده و احتیاج به کمک داره
چوپان دروغگو عزيز شده و کلی طرفدار داره
شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن
دارا و سارا رفتن فرانسه کبابی باز کردن
كوكب خانم حوصله مهمون رو نداره و جواب تلفن رو نمیده
كبري موهاشو مش کرده و تصميم گرفته دماغشو عمل كنه
روباه و كلاغ دستشون تو يه كاسست
حسنك گوسفنداشو فروخته و پیکان خریده مسافرکشی میکنه
آرش كمانگير معتاد شده سنگ هم نمی تونه پرت کنه
شيرين، خسرو و فرهاد رو پيچونده و با دوست پسرش رفته اسكي
رستم و اسفنديار اسباشونو فروختن و موتور خریدن ميرن كيف قاپي

۷ نظر:

Diary Of A Stranger گفت...

:) چقدر کاراکترهای کتابامون تغییر کردن پس.

RS232 گفت...

خیلی بامزه بود. من قبلا ندیده بودم

ناشناس گفت...

خیلی جالب بود ...کلی خندیدم و گریه کردم والبته بیشتر خندیدم .
مرسی

فینگیل بانو گفت...

مریم جونم من از این سایت تقریبا همه کتابهای دبیرستان و پیش دانشگاهی رو دانلود کردم...
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=101789
حتما قبلش راهنمای نصب رو بخون

بابا سعيد گفت...

سلام
كتابهايي را كه ميخواهي در پايگاه كتابهاى درسى آموزش و پرورش در اين آدرس پيدا ميكني :
http://www.chap.sch.ir/MaghtaList.asp
موفق باشي

مریم گفت...

غریبه جان
آره همشون شخصیتهاشون فرق کرده.. تهاجم فرهنگیه دیگه:)

RS232
آرش جان پس یادم بنداز از این ایمیلها برات فوروارد کنم گاهی:) من همیشه فکر می کنم آخرین نفرم که ایمیلهای فورواردی بهم می رسه.

SHEPESHOFSKI
آخه چرا گریه؟ بابا شوخیه:)

فینگیل جونم
اوووووه تو کجایی؟ مرسی از لینکت الان میرم ببینم عرضه یه دانلود دارم یا نه..

بابا سعید جان
مرسی مرسی .لطف کردین:)

نيوشا گفت...

شخصيت هاي داستان منو متاثر كرد.
اون لينك خوشكله رو براي ما اگه كارايي داشت براي ما هم بزار.
قربون دستت

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...