۱۳۸۷ آذر ۲۲, جمعه

بحران مالی

کریستمس نزدیکه و ما انتظار بازارهای شلوغ پلوغ و ریختن مردم به مراکز خرید رو داشتیم ولی کو؟

مثل اینکه اینجا هم هوا پسه و مردم از ترس اینکه بزودی کارشونو از دست بدهند زیاد خرید نمی کنند فعلا به نظر میاد همه فقط کمربندها رو محکم کردند تا از گرسنگی کمتر زجر بکشند وسعی می کنند تا عبور کشور از این بحران های مالی جهانی تا چند ماه آینده نفس هم نکشند...

البته برای ما بد نشد می تونیم ادای اونایی رو در بیاریم که خیلی نگران اوضاع بد اقتصادی جهانند و تا اطلاع ثانوی جز کالاهای اساسی سبد خانوار!!هیچی نخریم.
پانویس1:اگر فکر کردید من الان میام توی وبلاگم غر می زنم که" عجب روزهای سخت و تلخی رو دارم میگذرونم این روزها" کور خوندید .دست بر قضا اتفاقااین روزها خیلی هم خوبه
پانویس2:امروز به شوهرجان میگم فشارم پایینه.. میگه چاههای نفت وقتی فشارشون پایینه بهشون گاز تزریق می کنن موندم چی بهش بگم!!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

برخلاف گفته و ادعای سیاستمداران ایرانی که بر این باورند که ما هیچگونه ضرری از بابت بحران مالی نمیبینیم باید به عرض خوانندگان برسانم که زهی خیال باطل .اتفاقا متضررترین دولت و ملت ما هستیم چراکه هیچ تولید غیر نفتی نداریم ودرآمد ملی مان از راه صادرات نفتیست نه غیر نفتی. حال با بشکه ای 45 دلار خدا به دادمان برسه .البته پرزیدنت که میفرمایند اگر بشکه ای 4 دلار هم بشه ما ککمون نمیگزه !دیگه این از عجایب خلقته .شایدم از این کیسه های زری که مریم خانم عکسش رو بالا گذاشته در بالشتهاشون دارن و پشتشون به پشتیهای پر از اسکناس گرمه

درباره من

Fort McMurray, Alberta, Canada
آن‌ها که مرا می‌شناسند، می‌دانند اگرچیزی به دلم بنشیند با دیگران تقسیمش می‌کنم. آخر در میان این همه زشتی، چه خوب است وقت بشود هر چند روزی یک بار، هر آن‌چه چنگی به دل زده است را آدم جایی بگذارد برای پیشکش...