خدمتتون عرض کنم که پس از نود و اندی سال که عمر از خدا گرفتم حالا با عزت و احترام مجددا برگشتم پشت میز و نیمکت مدرسه .. اونم نه شوخی شوخی و هر چند روز یه ساعت تفریحی!! بدجوری سفت و سخت وفول تایم! هرروز از صبح تا بعد از ظهر کلاس دارم بعضی روزها تا 5 بعضی روزها با یک درجه تخفیف تا ساعت 3بعد از ظهر..
بعد هم که میام خونه کلی درس و مشق و اینا.. هفته دیگه هم به مدت 5 روز می خوان ببرنمون فیلد تریپ یا به عبارتی مسافرت.اینا تا همه آلبرتا از اینجا تا جاسپر رو وجب به وجب نشونمون ندن خیالشون راحت نمیشه که نمیشه.. هرچی می گیم ما زندگی داریم بچه داریم به خرجشون نمیره . فکر کنید 5 شب!!
ولی فقط برنامه ریزی و نظمشون منو کشته .. ساعت به ساعت برنامه اش معلومه که می خواهیم چکار کنیم و کجاها رو ببینیم. قراره کلی کوهنوردی و پیاده روی در جنگل هم داشته باشیم .
فردا -چهارشنبه-مدرسه بچه ها باربکیو پارتی گذاشته که هم تفریحه و هم جهت آشنایی پدر مادرها با معلمهاست که خوشبختانه ساعت 6 بعد از ظهره .بنده که تا ساعت 5 بعد از ظهر در حال هروله بین این کلاس و اون کلاس کالجم..
یکشنبه هم که روز خانواده است و شرکت شوهر جان همه خانواده های کارکنان رو دعوت کرده بیان شرکت رو ببیند و نهار رو اونجا بخورند.
امروز با اتوبوس رفتم کالج چون شوهر جان ماشین رو لازم داشت دیگه فکر می کنم چیزی از دانشجویی کم ندارم..
۲۰ نظر:
خوش بگذره
اين تلاششون براي آشناتر كردن انسانها با همديگه -معلم و والدين... شركت و خونواده كاركنان و ...-برام جالبه
و البته واسه تعامل با همديگه هم كمك ميكنه
5 روز تو كوه و دشت اردوم ميزنين يا سفر شهري هست؟
وای منم یکی از آرزوهام اینه که دوباره دانشجو بشم. خیلی کیف میده
مريم جان رفتيد پياده روي و جنگل و كوه جاي من رو خالي كنيد. اين چيزهايي كه تعريف كرديد كه همش عالي بود. مهموني و باربيكيو و جنگل و كوه ... به به ، به اين ميگن زندگي!
واااااااای چقدر برنامه های خوبی تو این چند روزه دارید! از همشون لذت ببرید.مخصوصا اون سفر 5 روزه ! خیلی باید هیجان انگیز باشه!
مثل اینکه اونجا بیشتر مفهوم خانواده براشون اهمیت داره.
محمد رضا عزیز
5 روز رو هتل برامون گرفتند البته تو جاهای مختلف.
آره اینجا تلاششون برای ایجاد فضایی برای صحبت جالبه. خیلی سر موضوعات هر چند کم اهمیت توضیح می دهند و بحث می کنند و همه نظر می دن .
یادداشتهای یک بیگانه
دانشجویی خیلی خوبه یه حالی داره:)
کارنو نازنین
جای شما خالی:)
محمد عزیز
آره کانادا خیلی کشور خانودگیه. برعکس اونچه که تو گوش ما خونده بودند که غربیها اینطور نیستند. البته هر جا که باشی فرهنگ همه آدمهای اجتماع یکی نیست .
سلام
خانوم نفرمایید چی از این بهتر.کاشکی من جای شما بودم.البته ممکنه در اینده نزدیک منم یک مدتی بشینم پشت میز شاگردی.
شاد باشید
سلام دوست من خیلی تعجب میکنم تونستم برات پیام بذارم به حدی که توی یه پست میخواستم بهت اطلاع بدم . اصلا نمی شد یام گذاشت . بگذریم . گویا من و شما تقدیرمان اینست در نود و چند سالگی بریم سر درس
salam maryam jan
khoshbehalet delam lak zade barya hal o havaye daneshgah o dars ghadresho bedoon
makhsoosan ba emkanat oonja
سلام مريم جان
يك مطلبي عرض كنم داره آماره اين خانمهاي نود و چند ساله كه دارن ميرن دانشگاه زياد ميشه
لطفا حس دخترونه بهتون دست نده و به هيچ عنوان سقز نجويد چون ممكنه دندونهاي مصنوعي بالا و پايين بهم بچسبه ستم ميشه بقيه همكلاسي ها ميفهمن شما چند سالتونه.خدا رو خوش نمياد
به سوی کانادا-شهرام عزیز
منم شوخی می کنم .من درس خوندن رو دوست دارم.
آغاز مهاجرت
واقعا شرمنده ام از اینکه پیغام گذاشتن برای من باعث دردسر شده لطف می کنید اینجا سر می زنید.
وحید عزیز
مرسی . امیدوارم شما هم باز درس رو شروع کنی.
شب عزیز از خورشید شب مهاجر
مگه دستم بهتون نرسه:)
سلام مريم جان.خيلي خيلي بهت خوش بگذره عزيزم.هزينه سفر رو هم باهاتون حساب مي كنن؟
سلام جقدر نکته های جالب اونجا هست و چقدر خوب میشد که هرکارخوبی تو دنیاانجام می شد و نتیجه می داشت یک سازمان بین المللی بود که هزینه می کرد همه جا انجام بشه و اگر انجام نمیشد ضمن تحقیق علت و شنیدن حرف های درست یک کمکی بایکوت می کردند اخر بشریت به هم پیوسته است الان ما همه همسفران هم هستیم .من لااقل برای همه بشریت دعا می کنم حیفه مرزها بین انسان ها و تعصب ها و عقاید غلط و غرور ها. تا حالا ثابت نشده نژآد انسان ها نتونند از هم بچه دار بشند پس لااقل با معذرت مثل اسب و الاغ نیستند . درسته هر ژنتیکی خاصیت هایی داره ولی همه اش ودیعه خداست و همه با هم بیشه زیبای انسانیت رو می سازند . مطمئنا خدا برای همه تصمیم های درست و با حکمتی گرفته بشر اگه دست ازغرور برداره و بدونه وقتی خدا گفت تسلیم بگه تسلیم خیلی خوب میشه . درس خوندن خیلی خوبه ادم رو معاشر فرهیخته ها می کنه 0البته معمولا 0وسعت اندیشه می ده و به مغز انسان نظم میده ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی خود استخوان و ریشه ای گربود اندیشه ات گل گشنی ...برایتان بهترین نیت ها را در اموختن یعنی دانا شدن ود رک ارزومندم .
سلام
امیدورم که حداقل شماو خانواده محترمتان بتونید از درس خوندن سودی ببرید.
ما که اینجا از هرچی کلاس و دانشگاه تنفر پیدا کردیم
[گل]با دو گزارش مستند در ارتباط با ماه مهر در انتظار حضور گرمتان هستم[گل]
با آرزوی سلامتی و بهروزی
سلام مریم جان.
امید که حالت خوب باشه.
عزیز یه زحمت برات داشتم.
از اونجایی که من کل وبلاگ شما رو خونده ام و این لینک http://maryam-yadegar.blogspot.com/2009/01/blog-post_22.html#comments رو یافتم و خیلی هم مفید یافتمش.
میخواستم بپرسم که لینک هایی از این قبیل برای سایر شهر ها هم شما سراغ داری؟
مثلا ونکوور یا خوده ادمونتون؟
بعد هم یه سوال خصوصی.میشه بپرسم که چجوری شد تصمیم گرفتید برید آلبرتا؟
قربانت
I'm still waiting for the answer Ms.Mryam.
نیلوفر عزیز
مرسی جای شما خالی بود:) ما هزینه هتل و چند وعده غذایی رو خودمون دادیم.
یادها و یادگارها
نکته های جالب و جاهای دیدنی خیلی زیاد بود و منظورتون رو از سازمان بین المللی متوجه نشدم. این جمله فوق عالی بود: " درس خوندن خیلی خوبه آدم را معاشر با فرهیختگان می کنه" مرسی که اینجا می نویسید نوشته ها و تفکرتون خیلی خوبه.
آرشام عزیز
حتما بهتون سر میزنم. مرسی
نازنین عزیز
سلام عزیزم خوشحالم که اون پست مفید بوده من خودم هم اطلاعات مربوط به شرکتهایی که اینجا مشغول هستند رو از اینترنت گرفتم مطمئنم شما هم می تونید در مورد شهرهای دیگه از همین قبیل اطلاعات پیدا کنید. در مورد اومدن به آلبرتا که سوال کرده بودین به علت شغل شوهرم بود. اینجا مرکز نفت کاناداست و شوهرم در این زمینه تخصص داشت.
«هروله» رو خوب اومدی!! D:
ارسال یک نظر